کد براي وبلاگ :: قالب وبلاگ :: کد آهنگ وبلاگکد دعاي فرج براي وبلاگحب العباس :: کرامات حضرت ابوالفضل


مهدی موعود (عج)
این وبلاگ به بررسی منجی بشریت و آخرالزمان در ادیان مختلف الهی،شیطان پرستی،آهنگ های شیطانی و... می پردازد.
نويسندگان
آخرين مطالب
 
|جلسات کلبه کرامت:جلسه ۳۶۰|
|موضوع:سبک زندگی ۴ – حاصل عمر |
|زمان:۲۲ تیر ۹۱|
| مدت:۱ ساعت و ۲۲ دقیقه |
فایل تصویری (mp4)
منبع:زهرا مدیا

موضوعات مرتبط: فیلم، استاد عباسی، ،
برچسب‌ها: فیلم ها, استاد حسن عباسی, کلبه کرامت, سبک زندگی,
[ جمعه 18 بهمن 1392 ] [ 15:44 ] [ wating ]
 
|جلسات کلبه کرامت:جلسه ۳۵۷|
|موضوع:سبک زندگی ۳ – هستی و ایمان|
|زمان:۸ تیر ۹۱|
| مدت:۱ ساعت و ۳۶ دقیقه |
فایل تصویری (mp4)
منبع:زهرا مدیا

موضوعات مرتبط: فیلم، استاد عباسی، ،
برچسب‌ها: فیلم ها, استاد حسن عباسی, کلبه کرامت, سبک زندگی,
[ جمعه 18 بهمن 1392 ] [ 15:37 ] [ wating ]
 
|جلسات کلبه کرامت:جلسه ۳۵۶|
|موضوع:سبک زندگی ۲ – ایمان و عمل|
|زمان:۱ تیر ۹۱|
| مدت: ۱ ساعت و ۲۵ دقیقه |
فایل تصویری (mp4)
منبع:زهرا مدیا

 


موضوعات مرتبط: فیلم، استاد عباسی، ،
برچسب‌ها: فیلم ها, استاد حسن عباسی, کلبه کرامت, سبک زندگی,
[ جمعه 18 بهمن 1392 ] [ 15:33 ] [ wating ]
 
|جلسات کلبه کرامت:جلسه ۳۴۷|
|موضوع:سبک زندگی ۱ – حال ، کرسی حیات|
|زمان:۴ خرداد ۹۱|
| مدت:۱ ساعت و ۳۰ دقیقه |
 
فایل تصویری (mp4)

موضوعات مرتبط: فیلم، استاد عباسی، ،
برچسب‌ها: فیلم ها, استاد حسن عباسی, کلبه کرامت, سبک زندگی,
[ جمعه 18 بهمن 1392 ] [ 15:13 ] [ wating ]
با توجه به اهميتي که اين مسئله دارد و دخالت آن در سرنوشت جوانان لازم است که همه جوانان نکاتي را که در ذيل اين مقاله به آن اشاره مي کنيم را بدقت بکار ببندند . مبتلايان نيز بايد بدانند براي ترک اين عادت هيچ وقت دير نيست قبل از هر چيز تصميم و پس به کار بستن .
اکنون که يک سري از مطالب روشن شد چندي نکته در مقدمه ترک اين عمل است که خلاصه وار به آن مي پردازيم:
الف)اولين مطلب مهمي که بايد به آن توجه شود اين است که اين عمل با تمام آثار بدي که دارد قابل درمان است و به گواه پزشکان عمل کردن به اين دستورات به طور حتم پاسخ مي دهد . قابل توجه اين است که بيشتر آثار شومي که بواسطه آن بوجود آمده است در مدت نسبتا کوتاهي پس از قطع آن بر طرف مي شود زيرا که نشاط و نيروي جواني مي تواند بيشتر ضايعات گذشته را جبران کند . يک مسئله ديگري که بايد به آن دقت شود اين است که هيچ وقت ياس و نااميدي را به خود نبايد راه داد بنابر اين نخستين و لازم ترين موضوعي که بايد به آن توجه داشتهمان امکان سريع ترک اين عادت و نجات از عواقب آن است .
ب) همه پزشکان معتقدند براي ترک هر نوع عادت قبل از هر چيز اراده و تصميم لازم است و اين موضوع را اصلا نبايد دست کم گرفت . البته ممکن است که خيلي از جوانان اين گونه برداشت کنند که ما قادر به تصميم نيستيم و اداره از ما سلب شده است و بارها شکستيم و لي مسئله اينجاست که شما همين مقدار اراده داريد که درجائي که شرايط آن نيست اين کار را انجام دهيد و همين مقدار کفايت مي کند . و اگر بارها تصميم گرفتيد و شکستيد بايد توجه داشت که شکست مقدمه پيروزي است . چنان چه علي (ع) مي فرمايد : افراد با ايمان همچون کوه سرسخت و با استقامتند .
خوب همانطور که گقتيم خطر و زيان استمنا ( masturbation)که گاهي يک افسانه تارخي اونانيسم نيز ناميده مي شود اگر چه غير قابل انکار است زيرا به زودي شکل اعتياد به خود مي گيردکه گاه در يک روز چندين بار دامن مبتلايان خود را مي گيرد و حتي طبق اعتراف بعضي ها کارشان به جائي رسيده است که تنها با تصور و فکر کردن بدون هيچ گونه عمل ديگري مني از آنها دفع مي شود . خوب زياد سر شما را درد نمي آورم و مي روم سراغ اصل مطلب:
اين راهها در ابتدا و اولين نظر ساده است ولي عمل به آن فوق العاده موثر است :

1))اجتناب از هر گونه تحرک جنسي ::: اگر کسي انتظار داشته باشد که هر شب در برابر برنامه سکسي و فيلمهاي مستهجن باشد و قمست مهمي از وقت گرانبهاي خود را به مطالعه رمانهاي عشقي و عکسهاي شهوت انگيز باشد و در کوچه و خيابان به اندام دختران و زنان نگاه کند و با اين حال بخواهد که هيچ گونه آلودگي پيدا نکند سخت در اشتباه است . اين گونه تحريکات مصنوعي که هيچ گونه ضرورتي ندارد مسير فکري هر جواني را از مسائل اصولي تغيير مي دهد و به سوي مسائل جنسي حاد مي کشاند . اين تحريکات دائمي بهترين فصول زندگي يعني دوران جواني را بر باد مي دهد و اعصاب جوانان را در هم مي کوبد . پس لازم است که همه مبتلايان بشدت از اين امور بپرهيزند و از ديدن اين فيلمها و مطالعه رمانها و عکسها و چشم چراني هاي بي مورد و عمدي اجتناب کنند و اعصاب نيرومند خود را باعصاب دائمي تضعيف نکنند . و براي اين کار لازم است خود را به کارهاي ديگري مثل ورزش ، مطالعه ، و... سرگرم کنند .

2)) پرهيز از تنهائي ::: اين گونه افراد بايد بدون هيچ قيد و شرطي از تنهائي بپرهيزند و بشدت از آن دوري کنند و هرگز تنها نباشند ، در خانه تنها نمانند ، شب در اتاق تنها نخوابند ، تنها براي مطالعه و يا کار ديگري به نقاط خلوت نروند و به محض اين که در محيطي احساس تنهائي کردند از اين محيط بيرون روند . و اگر نخستين تحريکي متوجه انان شد بلافاصله خود را سرگرم کار ديگري کنند . و اين يکي از مهمترين و موثر ترين راه مبارزه اين عمل استمنا است و بايد از تنهائي بپرهيزند.

3)) پرهيز کامل از معاشرت با مفاسد ::: از معاشرت با افراد منحرف و مبتلا به اين عادتدر همه اوقات مخصوصا دوران مبارزه بايد به طور مطلق دوري جست. نقش معاشران بد و فاسد در ابتلاي به اين انحراف و ادامه آن بسيار عجيب است آنها براي اين که کمتر احساس بدبختي و گناه کنند سعي مي کنندکه افراد ديگري را نيز مبتلا سازند و به سرنوشت خود مبتلا کنند . اين يکي از راههاي مهم ترک اين عادت است .

4)) ورزش::: معروف است که ورزشکاران نسبت به مسائل جنسي کم علاقه هستند چون ورزش مقدار فراواني از انرژي هاي فکري و بدني خود را به ورزش اختصاص مي دهند به همين دليل براي جلو گيري از تحرکات جنسي برنامه ورزشي بسيار مهم است . افراد معتاد به اين عمل معمولا آدمهاي منزوي و کم تحرک و گوشه گيري هستند که همين عوامل تحرک جنسي را در آنها تشديد مي کنند که راه مبارزه با آن ورزش است .

5))تلقين و اراده و تقويت آن :::براي اين که اين عادت ترک شود نخست بايد اراده را تقويت نمود و به گفته پزشکان بايد تلقين را بصورت چندين روز پشت سر هم انجام دهند . همه روزه در محل آرامي که چيزي فکر آنها را به خود مشغول نسازد فکر خود را متمرکز ساخته و به خود تلقين کنند و از مطالعه کتابهاي رواني براي تحکيم و رشد شخصيت غفلت نورزند .

6)) عادتي بايد جانشين شود ::: اين مورد را خودتان بهتر از بنده مي دانيد که براي ترک هر عادتي بايد عادت ديگري جايگزين ان شود و به عبارت ديگر انرژي خاصي که تحت تاثير انگيزه عادت در آنها ايجاد مي شودبايد به سمت ديگري کشيده شود تا شاهد هيچ گونه واکنش نامطلوبي نباشد.

7)) رژيم غذائي مناسب ::: ترک اين عمل و داشتن رژيم مناسب غذائي کامل و سالم موجب تقويت عمومي مي گردد و نيز در مبارزه با اين عادت که عامل ضعف اعصاب است سرچشمه مي گيرد تاثير قابل توجهي دارد . استحمام با آب سرد اگر هوا اجازه مي دهد خيلي مفيد است .

8)) مورد آخر هم ازدواج است براي آنهائي که توانائي و در موقعيت سني و شغلي مناسبي هستند بسيار مفيد است .
اين مختصري از شيوه هاي ترک استمنا است و عمل به آن حتي در فقط در طول يک ماه 100 درصد پاسخ مي دهد .


موضوعات مرتبط: متفرقه، ،
برچسب‌ها: متفرقه, خودارضایی, راه ها, ترک خود ارضایی,
[ پنج شنبه 17 بهمن 1392 ] [ 16:59 ] [ wating ]

 

                     

* درکدام جنگ ناپلئون مُرد؟مردد

در آخرین جنگش!مهر شده


* اعلامیه استقلال آ.م.ر.ی.ک.ا درکجا امضا شد؟مردد


در پایین صفحه!مهر شده


* چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتنی بزنید بدون آن که ترک بردارد؟مردد


زمین بتنی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد!مهر شده


* علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟مردد


امتحانات!مهر شده


* چه چیزهایی را هرگز نمی توان درصبحانه خورد؟مردد

نهار و شام!مهر شده


* چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟مردد


نیمه دیگر آن سیب!مهر شده


* اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟مردد


خیس خواهد شد!مهر شده


* یک آدم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟مردد


مشکلی نیست شبها می خوابد!مهر شده



* چگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟مردد


شما امکان ندارد فیلی را پیدا کنید که یک دست داشته باشد!مهر شده


* اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند چهار نفر آن را در چند ساعت خواهند ساخت؟مردد


هیچ چی چون دیوار قبلا ساخته شده!!مهر شده!

 

 
 
 

موضوعات مرتبط: متفرقه، ،
برچسب‌ها: طنز, جواب های خنده دار یک دانش آموز به سوالات امتحانی!,
[ چهار شنبه 16 بهمن 1392 ] [ 14:1 ] [ wating ]

خطبه معروف به خطبه بدون نقطه امام علی(ع)

                        الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.

الواحدُ الاحدُ الأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ.

سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها.

الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ.

عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ.

وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ.

أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً.

صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ.

أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً.

اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا – رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها.

هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.

اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.

عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم.

وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.

 

ترجمه خطبه

ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بار ترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن.
یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی.
شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت.
معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مایۀ) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید.
کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد.
بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است.
خداوند این امّت را به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار. و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی.
درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر (برای آنان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه:) تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر.
او فرستاد تا تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای (زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (: و شرم آور کار)تان. و تا مایه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ و فراگیر).
از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را – و آنچه را که موجب دغدغه سینه ها (:و تشویش دلها) و روی کردِ درماندگی و پریشانی به سوی به آنهاست – بشناسید.

منابع:
1- نهج السّعادة، به نقل از کتاب «مجموعة ادبیة» تألیف محی الدّین محمد بن عبد القاهر بن الموصلی الشهروزی

کتاب ناقل بخش آغازین خطبه:
1- مناقب آل ابی طالب (ابن شهر آشوب)
2- الصراط المستقیم
3- نهج الایمان (زین الدّین علی بن یوسف بن جبر)
4- بحار الانوار
5- منهاج البراعة

خطبه بدون نقطه دیگر

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الْمَلِکِ الْمَحْمودِ الْمالِکِ الْوَدودِ، مُصَوِّرِ کُلِّ مَوْلودٍ وَ مَآلِ کُلِّ مَطْرودٍ.

ساطِحِ الْمِهادِ وَ مُوَطِّدِ الْاَطْوادِ وَ مُرْسِلِ الْاَمْطارِ وَ مُسَهِّلِ الْاَوْطارِ، عالِمِ الْاَسْرارِ وَ مُدْرِکِها وَ مُدَمِّرِ الاَمْلاکِ وَ مُهْلِکِها وَ مُکَوِّرِ الدُّهورِ وَ مُکَرِّرِها وَ مُورِدِ الْاُمورِ وَ مُصْدِرِها، عَمَّ سَماحُهُ وَ کَمُلَ رُکامُهُ وَ هَمَلَ وَ طاوَعَ السُّؤالَ وَ الْاَمَلَ وَ اَوْسَعَ الرَّمَلَ وَ اَرْمَلَ.

اَحمَدُهُ حَمْداً مَمْدوداً مَداهُ وَ اُوَحِّدُهُ کَما وَحَّدَ الاَوّاهُ، وَ هُوَ اللهُ لا اِلهَ لِلاُمَمِ سِواهُ وَ لا صادِعَ لِما عَدَّلَهُ وَ سَوّاهُ.

اَرْسَلَ مُحَمَّداً عَلَماً لِلْاِسْلامِ وَ اِماماً لِلْحُکّامِ، مُسَدِّداً لِلرَّعاعِ وَ مُعَطِّلَ اَحْکامِ وَدٍّ وَ سُواعٍ، اَعْلَمَ وَ عَلَّمَ وَ حَکَمَ وَ اَحْکَمَ وَ اَصَّلَ الْاُصولَ وَ مَهَّدَ وَ اَکَّدَ الوُعودَ وَ اَوْعَدَ، اَوْصَلَ اللهَ لَهَ الاِکْرامَ وَ اَوْدَعَ روحَهَ السَّلامَ وَ رَحِمَ آلَهُ وَ اَهْلَهُ الْکِرامَ، مالَمَعَ رِئآلٌ وَ مَلَعَ رالٌ وَ طَلَعَ هِلالَ وَ سُمِعَ اِهْلالٌ.

اِعْمَلوا -رَعاکُمُ اللهُ- اَصْلَحَ الْاَعْمالِ وَ اسْلُکوا مَسالِکَ الْحَلالِ وَ اطرَحوا الْحَرامَ وَ دَعوهُ وَ اسمَعوا اَمرَ اللهِ وَ عوهُ وَ صِلوا الْاَرْحامَ وَ راعوها وَ عاصوا الْاَهْواءَ وَ اَردَعوها وَ صاهِروا اَهْلَ الصَّلاحِ وَ الْوَرَعِ وَ صارِموا رَهْطَ اللَّهْوِ وَ الطَّمَعِ وَ مُصاهِرُکُمْ اَطْهَرُ الْاَحْرارِ مولِداً وَ اَسْراهُمْ سؤدُداً وَ اَحْلاهُمْ مَورِداً وَ ها؛ هُوَ اَمَّکُمْ وَ حَلَّ حَرَمَکُمْ مُملِکاً عَروسَکُم المُکَرَّمَةَ وَ ماهَرَ لَها کَما مَهَرَ رَسولُ اللهِ اُمَّ سَلَمَةَ وَ هُوَ اَکْرَمُ صِهْرٍ اَوْدَعَ الْاَوْلادَ وَ مَلَکَ ما اَرادَ وَ ما سَها مُمَلِّکُهُ وَ لا وَهِمَ وَ لا وُکِسَ مُلاحِمُهُ وَ لا وُصِمَ. اَسْئَلُ اللهَ لَکُم اِحمادَ وِصالِهِ وَ دَوامَ اِسْعادِهِ وَ اَلْهَمَ کُلّاً اِصْلاحَ حالِهِ وَ الْاِعْدادَ لِمَآلِهِ وَ مَعادِهِ، وَ لَهُ الْحَمْدُ السَّرْمَدُ وَ الْمَدْحُ لِرَسولِهِ اَحْمَدَ.

 

ترجمه خطبه

سپاس از آن خداوندی است که پادشاهی ستوده و مالکی پر مهر، صورت گر هر مولود و پناهگاه هر مطرودی است. گستراننده بستر زمین و استوار کننده کوهها و فروفرستنده بارانها و آسان کننده نیازها (و آرزوها) است.

دانا و آگاه به همه رازها و درهم کوبنده پادشاهان و نابودکننده آنهاست. در هم پیچنده (:و پایان بخش) روزگاران و برگرداننده آنهاست. اوست که هر چیز را وارد دَور می نماید و از دور خارجش می گرداند. عطایش همه چیز را فراگرفته و ابرِ سخایش کمال یافته و فروباریده و خواسته ها و آرزو(های بندگان) را برآورده است. و (به حکمتش) ریگزارها را گسترد و به ریگ آراست.

ستایش می کنم او را، ستایشی که امتدادش بلند (:و بی انتها) است؛ و یگانه اش می شمارم بدان گونه که (پیامبرِ) پر تضرّع و ابتهال یگانه اش می شمرد. و اوست خداوندی که امّتها را خدائی جز او نیست. آنچه که او استوار و مرتّب نمود کسی نیست که درهم ریزد.

محمّد را – به عنوان نشانه هدایت اسلام و پیشوای زمام داران (:و پیشوایان)، و اصلاح گر توده ها و تعطیل کننده احکام (:و رسوم بتهایی چون) وَدّ و سُواع – فرستاد. او (نیز تعالیم رسالت را) ابلاغ نمود و تعلیم فرمود (هر حکمی که لازم به بیان بود بدان) حکم نمود و (مبانی را) محکم ساخت؛ و اصول اساسی را پایه گذارد و زمینها(ی عملی اش را) مهیّا ساخت، و بر وعده ها(ی بشارت) تأکید ورزید و انذار و بیم داد.

خداوند اِکرام (خویش) را برای او پیوسته سازد و سلام (:و درود) را ملازم روانش گرداند، و آل و اهل بیت بزرگوارش را رحمت عطا کند، تا وقتی که کواکب می درخشد و بچه شتر مرغ می دود و ماه طلوع می کند و بانگی به گوش می رسد.

خداوند حفظتان کند. شایسته ترین اعمال را انجام دهید، و به مسیرهای حلال روید، و حرام را کنار افکنید و ترک گویید، به فرمان خدا گوش فرا دهید آن را به خاطر بسپارید و پیوند با خویشان را محکم نمایید، و مراعاتشان نمایید، و با هوسها مخالفت ورزید، و آنها را از خود دور کنید.

با اهل درستی و تقوا وصلت نمایید و از اهل لهو و آز ببُرید. این کسی که در پی وصلت با شماست از پاکزاده ترین آزادگان و شریفترین آنان، و شیرین (:و محبوبترین) آنان در (تبار و) خواست گاه.

آگاه باشید؛ که او اینک آهنگ شما را نموده، به حریم شما وارد گشته تا عروس گرامی (از تبار) شما را بگیرد و مهریّه اش را همان مهری قرار می دهد که رسول خدا، برای (همسرش) امّ سلمه قرار داده است، با اینکه این بزرگوار یهترین دامادی بود که فرزندانی را به ودیعه نهاد و آنچه را که خواست بدست آورد (و کسی از وصلتش امتناع نمی کرد). و هر که به او همسر داد، دچار سهو و اشتباه نشد و بر آن که با او پیوند نمود خرده ای گرفته نشد و خسارتی ندید.

از خداوند برایتان مسئلت می کنم که پیوندتان را ستوده گرداند و امدادش را به شما مداوم کند و به هر یک را آن چه مایه صلاح کار و آمادگی برای سرانجام و معادِ اوست الهام نماید.

و ستایش همیشگی مخصوص آن ذات (یکتا)ست و مدح و ثنا از آنِ رسول او احمد.

برگرفته از کتاب دو شاهکار علوی(محمد احسانی فر لنگرودی)

 


موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
برچسب‌ها: امام علی, معجزات, خطبه بدون نقطه امام علی(ع),
[ سه شنبه 15 بهمن 1392 ] [ 21:48 ] [ wating ]

بسم الله الرحمن الرحیم

چند روز پیش یه نفر ازم سوال کرد که آیا این امام علی شما معجزه چشم گیری هم دارد؟آیا؟

من هم گفتم که بله دارد.خوبش را هم دارد ؛چنان معجزه ای دارد که پوزه دشمنانش را به خاک می مالد و دو مورد از آن ها دو خطبه مشهور آن حضرت است که یکی را بدون الف و دیگری خطبه ای بدون هیچ نقطه ای است که هر دوی آن ها را بلا فاصله گفتن بدون هیچ فکر کردنی در بارهی آن که حالا چه کلماتی را در کنار هم قرار بدن و یا چه بگویند.و این یکی از معجزات آن حضرت است که حقانیتش را ثابت می کند.و باید گفت که این خطبه ها با مفهوم و پند آموز اند و این در حالی است که این یهودی ها بعد از1400 سال حتی با کامپیوتر و از این جور چیز ها هم نتوانستند چنین چیزی بیاورند.خوب ولی بعضی ها چشم دیدن ندارند ان شاءالله که خداوند هدایتشان کند.حال برای شما این خطبه ها را می گذارم تا شما هم خودتان بخوانید و به چشم خود ببینید.خطبه ی بدون الف را در همین پست و خطبه بدون نقطه را در پست بعدی قرار می دهم:

خطبه بدون الف مولاى متّقیان علی علیهالسلام

چنین روایت شده كه وقتى اصحاب پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ با یكدیگر مذاكره مى نمودند كه كدام یك از حروف هجا در كلام زیادتر استعمال مى شود، بالاخره رأى همه بر آن قرار گرفت كه الف زیادتر در كلام مى باشد.
ناگاه حضرت امیر المؤمنین ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ وارد گردید و بدون آن كه قبلاً فكر كند و ترتیب كلماتى دهد كه در آن الف نباشد. این خطبه مفصّل را بیان فرمود كه هیچ الف در آن نیست و آن خطبه این است :(1)
مدتُ من عَظُمتْ مِنَّتُه ، و سَبغتْ نِعمته ُ، و سَبقتْ رَحمتُه ، و تَمّتْ كَلِمته ُ، و نَفذتْ مَشیتُه ، و بَلَغَتْ حُجّتُه ، جو عَدلتْ قَضیتُه .
حمد مى نمایم كسى را كه منّت او بزرگست ، و نعمت او فراوانست ، و رحمت او پیشى گرفته است بر غضب او، و علامات قدرت او تمام است ، و مشیت او فرو گرفته تمام موجودات را، و حجّت و برهان او همه جا رسیده ، و حكم او به عدل پیوسته .

حَمِدْتُ حَمْدَ مُقرٍّ بِربوبیته ، مُتَخَضِّعٍ لِعبودیتِه ، متنصّل من خَطیئتِه ِ، معترف بتوحیده ، جمستعیذ من وعیده ج مؤمّل من ربّه مغفرةً تُنجیهِ یوم َیشْغَلُ عن فصیلتِه و بَنیه .
خدا را حمد و ستایش مى نمایم ; ستایش كسى كه اقرار و اعتراف كننده است به پروردگارى او، و ذلیل مى باشد براى بندگى او، و از گناهان خود معذرت مى خواهد، و به یگانگى او اعتراف مى نماید، و پناه گیرنده به اوست از وعده هاى عذاب آخرت ، و از پروردگارش امیدوار مى باشد آمرزش و مغفرتى كه او را نجات دهد در روزى كه شخص را از خویشان و پسرانش باز مى دارد.

و نستعینُهُ و نسترشدُهُ و نُؤْمُنُ به و نتوكَّلُ علیه ، و شهدْتُ له بضمیر مُخلصٍ موقِن ٍ، و فَرَّدْتُه تفریدَ مُؤمنٍ مُتقن ، و وَحَّدتُه توحیدَ عبدٍ مُذعِن ٍ، لیس له شریكٌفى مُلكِه ِ، و لم یكن له ولى ٌّ فى صُنعِه ، جَلَّ عن مشیرٍ و وزیرٍ، و جتنزّه ج عن جمثل وج نظیر. عَلِمَ فستر، و بَطَن فخبرَ، و مَلَك فقهرَ، و عُصى َ فَغَفرَ، جو عُبِدَفَشَكرج و جحَكَمَ فَعَدل َج و تَكَرَّمَ و تَفَضَّل َ، لَم ْیزَلْ و لایزُول ، جوج (لیس كَمِثلِه شى ءٌ) جو هو قَبْلَ كلِّ شى ءج و بَعدَ كُل ّشَى ء.
و از او طلب یارى و ارشاد مى نمایم ، و به او ایمان آورده ام ، و بر او اتّكال و اطمینان داریم ، و به وحدانیت او شهادت مى دهیم به یقین قلبى كه خالص مى باشد از شكّ و ریب ، و یكتا و منفرد مى دانم خدا را، و به یكتایى او ایمان و یقین دارم ، و به وحدت و به یگانگى او اعتراف مى نمایم ; اعتراف بنده اى كه بند اطاعت در گردن نهاده ، براى كسى كه شریكى در ملك او نیست و براى او دوستى نیست كه كمك كند او را در خلقت ، خداى تعالى بزرگست ، و اجلّ از این است كه در كار خود با كسى مشورت نماید، و براى او وزیر و مثل و مانندى نیست ، و او منزّه و مبرّا مى باشد، و همهء چیزها رامى داند و پنهان مى دارد، و از پنهان خبر مى دهد، و مالك تمام موجودات مى باشد و بر آنها غالب است ، مخالفت امر او مى نمایند و مى آمرزد ومى بخشد، و چون عبادت كنند او را قبول فرماید، و حكم او به عدل مى باشد، و همیشه بسیار اكرام و تفضّل فرموده بر مخلوقات خود و همیشه خواهدفرمود، و مثل او چیزى نیست ، و خداى تعالى پیش از هر چیزى بوده و بعد از هر چیزى خواهدبود.

رَبٌّ متفرّدٌ بعزّتِه ، متملّكٌ بقُوّتِه ِ، متقدِّسٌ بِعُلوِّه ، مُتكبّرٌ بِسموِّه ِ، لیس یدرِكهُ بصرٌ، و لم یحِطْ به نظرٌ، قوى ٌّ منیع ٌ، بصیرٌ سمیع ، جعلى ّ حكیم ، رؤوفٌ رحیم ،عزیزعلیم .
یگانه است پروردگار به عزّت خود، و (مالك هر چیزى است )، و تمكّن بر هر كارى دارد به قوّت خود، و منزّه است از صفات ممكنات به واسطه ءبرترى و علوّ خود، متكبّر است به جلالت شأن خود. نمى بیند او را هیچ چشمى ، و احاطه نمى كند به او هیچ قلبى ، و خداى تعالى صاحب قوّت ومقهور نشونده است ، و بینا و شنوا و بلندمرتبه و درست كار است ، رؤوف و مهربان و غالب و دانا مى باشد.

عَجَزَ عن وصفِه من یصُفه ُ، و ضلَّ عن نَعْتِه من یعْرفُه ، قَرُبَ فبعُدَ، و بَعُدفقرُب .
وصف كنندگان عاجزند وصف نمایند او را، عارفین و كسانى كه مى شناسند او را پى نبردند به صفات او، جزیرا كه داراى صفات متضادّه مى باشدج مثل این كه هم نزدیك است و هم دور، و هم دور است و هم نزدیك .

یجیبُ دعوةَ من یدعُوه ، و یرْزقُ عبدهُ و یحبُوه ُ، ذو لطفٍ خَفى ّ، و بطشٍ قَوِى ّ، و رحمةٍ مُوسَعَةٍ، و عقوبةٍ مُوجِعةٍ; رحمتُهُ جَنَّةٌ عریضةٌ مونَقَةٌ، و عقوبته جحیم ٌمؤصدة موبُقةٌ.
اجابت مى فرماید دعاى كسى را كه بخواند او را، و به بندگانش روزى مى دهد، و به آنها عطا و بخشش مى نماید، و صاحب لطف و بخشش پنهان است ،و سخت گیرندهء با قوّت مى باشد، و داراى رحمت واسعه و عقوبت دردناك است ، و رحمت او بهشت بسیار وسیع خوب است ، و مجازات او جهنّم بسیارسخت محیط دردناك مى باشد.

و شهِدْتُ بِبَعْث محمّدٍ جعبدِهِ وج رسولِه و صَفیه ، و حبیبِه و خَلیلِه ، بَعَثه فى خَیرِ عَصرٍ، وَ جفى ج حینِ فَترةٍ و كُفرٍ، رحمةً لِعبیدِه ، و منّةًلِمزیدِه ، خَتَم به نُبوّتَه ، و قَوّى بِه حُجّتَه ، فَوَعَظَ و نَصح َ، و بَلَّغَ و كَدَح َ، رؤوفٌ بِكلّ مؤمن ٍ، رحیمٌ جولى ٌج سخى ٌّ، زكى ٌّ رضى ٌّ، عَلیهِ رحمةٌ و تَسلیم ٌ، و بركةٌجو تعظیم ٌج و تكریم ٌ، مِن ربٍّ غفورٍ رحیم ٍ، قَریبٍ مُجیب ٍ.
شهادت مى دهم به این كه محمّد، رسول خداى تعالى و بندهء او و دوست برگزیدهء او مى باشد، و خداى تعالى مبعوث گردانید او را به پیغمبرى دربهترین زمان ها و در زمان منقطع بودن مردم از پیغمبران و در زمان كفر جو انقطاع زمان حضرت عیسى ـ علیه السلام ـج ، تا آن كه رحمت و منّت باشدبراى بندگانش ، و خداى تعالى به وجود او ختم نمود نبوّت و رسالت را، و به او قوى فرمود حجّت و برهان خود را، و آن بزرگوار مردم را موعظه ونصیحت نمود و رسالت خود را به همه جا رسانید، و كوشش بلیغ فرمود در تبلیغ رسالت، رؤوف و مهربان بود به تمام مؤمنین ، جمهربان وج دوست و سخى و پاكیزه و پسندیده بود. سلام و رحمت و بركت جبلندمرتبگى وج كرامت از پروردگار آمرزندهء مهربان بر او باد.

وَصیتُكُمْ مَعْشَرَ مَنْ حَضَرَنى ! بِوصیة رَبِّكُم ، وَ ذَكَّرْتُكُم بِسنّةِ نَبیكم ، فَعلیكم بِرَهبةٍ تَسْكُنْ قُلوبَكُم ، و خَشْیةٍ تُذْرى دُموعَكم ، وَ تَقیةٍ تُنْجیكم قَبلَ یوم ِیبلیكم ، و یذْهِلكم ، یومَ یفوزُ فیه مَن ثَقُل وَزنُ حَسَنَتِه و خَفَّ وَزنُ سَیئتِه;
اى كسانى كه حاضر مى باشید نزد من ! توصیه مى كنم شما را به چیزى كه خداوند تعالى توصیه فرموده است شما را به آن ، و آن این است كه تقوا را پیشه ءخود قرار دهید، و شما را متذكّر مى گردانم به سنّت و طریقهء پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ شما، و بر شما باد به ترس از خداوند كه ساكن كند قلب شما رااز این كه خیال نافرمانى او را كنید، و بر شما باد به خوفى از هیبت و بزرگى خداوند تعالى كه جارى سازد اشك شما را. و بر شما باد به پرهیزكارى وتقوایى كه نجات دهد شما را از روزى كه پوسیده كند شما را، و روزى كه هول آن روز باز دارد شما را از هر چیزى ، و روزى كه فایز مى گردد در آن روزكسى كه وزن حسنات او سنگین باشد و وزن گناهان او سبك باشد.

وَلْتَكُن مَسألتُكُم مَسألةِ ذُلٍّ و خُضوع ٍ، و شُكرٍ و خُشوع ٍ، و توبةٍ و نُزوع ٍ، و نَدَمٍ و رُجوع ٍ،
و سؤال كنید از خداوند متعال در حالت ذلّت و مسكنت و شكر و ترس و توبه و بازداشتن خود را از نافرمانى حق تعالى و پشیمانى از گناهان و بازگشت به سوى خداى تعالى ـ جلّ ذكره .

وَلْیغْتَنِم كُلُّ مُغتنِمٍ منكم صِحّتَهَ قبلَ سَقَمِه ، و شَیبَتَه قبلَ هَرَمِه ، وَ سَعَتَه قبلَ عَدَمِه ، و خَلوتَه قبلَ شُغُلِه ، و حَضَرَه قبلَ سَفَرِه ، قبل جهوج یكبرُ و یهرَمُ و جیمرَض ُج ویسقُم ، وَ یمَلُّه طبیبُه ، و یعرِض عنه حبیبُه ، جو یتغیرُ عَقلُه ج ، و ینقطِع عمرُه . ثمّ قیل َ: هو مَوْعُوكٌ و جِسمُه مَنهوكٌ.
و باید صحّت خود را غنیمت شمارد هر یك از شما پیش از آن كه مریض شود، و جوانى خود را غنیمت بداند پیش از آن كه پیر شود، و مال خود را غنیمت شمارد پیش از آن كه فقیر شود، و خلوت و فراغت خود را غنیمت شمارد پیش از آن كه مشغول شود، و در وطن بودن خود را غنیمت شمارد پیش از آن كه مبتلا به سفر شود جیعنى این پنج چیز را غنیمت شمارد كه از آنها توشه براى آخرت برداردج . پیش از آن كه پیر شود و مریض گردد و طبیب از معالجه ءوى مأیوس و ملول گردد و اعراض كنند از او دوستان او و عقل او تغییر كند و عمر او تمام شود و گفته شود كه مرض او مزمن و سخت شده و بدن اوناتوان و لاغر گشته جبراى آخرت خود توشه بردارد .

ثم ّ جَدَّ فى نزع شدیدٍ، و حَضَرَه كلُّ قریبٍ و بعیدٍ، فَشَخصَ بِبصرِه و طَمحَ بنظرِه ، و رَشَحَ جبینُه، و سَكنَ حنینُه ، و جَذبت نفسُه ، و نكبت عِرسُه ، وحُفِر رَمسُه ، و یتِمَ منه ولدُه ، و تَفرَّق عنه عددُه ، و قُسِمَ جمعُه ، و ذَهبَ بصرُه و سمعُه ، جو كفن ج و مُدِّدَ جو وجه ج و جُرِّدَ، و عُرِّى َ و غُسّل َ و نُشِّفَ و سُجِّى َ،و بُسِطَ له وهیى ء، و نُشِرَ علیه كفنُه ، و شُدَّ مِنه ذَقَنُه ، و قُمِّصَ و عُمِّمَ جو لف ج و وُدِّعَ و سُلِّم َ، و حُمِلَ فوقَ سریر، و صُلِّى علیه بِتكبیرٍ، و نُقِلَ من دورمُزَحرقةٍ ، و قُصور مشیدةٍ، و حُجُرٍ مُنَضدة، فجعل فى ضریحٍ ملحود، ضَیقٍ موصود ، بلبنٍ مَنضودٍ، مُسَقَّفٍ بِجُلْمُودٍ، و هیلَ علیه حَفَره ، و حُثى علیه مَدَرُه .
پس از آن واقع مى گردد در تلخى جان كندن ، آن وقت هر كسى از دور و نزدیك حاضر مى گردد نزد او، و مژگان و پلك چشم خود را به بالا اندازد و ازهول او راست مى ایستد به بالا، و عرق مرگ در پیشانى وى ظاهر مى گردد، و نالهء او كم مى شود، و نفس او گرفته مى شود، و زن و عیال او در ماتم وعزاى او مى نشینند، جو قبر او كنده مى شودج ، و اولاد او یتیم مى شوند، و مردم از دور او متفرّق مى شوند، و جمعیت او مبدّل به تفرقه مى گردد، و چشم وگوش او از كار مى ایستد، و او را به قبله مى كشند. و بعد از آن كه كار او به اتمام رسید او را برهنه مى نمایند و غسل مى دهند و بدن او رامى خشكانند، و جروج به قبله مى كشانند، و كفن را پهن مى كنند و او را كفن مى نمایند، و نخ او را مى بندند، و پیراهن كفن را به بدن او مى كنند، و عمامه به سرش مى پیچند، و پارچهء سرتاسرى روى آن مى بندند، و اولاد و اهلش با او سلام وداع مى نمایند، و او را بالاى تختهء تابوت مى گذارند، و ازغسالخانه بیرون مى آورند، و بر او نماز مى خوانند.
و خارج مى گردانند او را از خانه هایى كه زینت داده بود و قصرهاى عالیهء بلندى كه بنا كرده بود و اتاق هاى تو در تو كه مهیا نموده بود، و مى گذارنداو را در لحد قبرى تنگ ، و روى لحد را با خشت محكم مى بندند، و در بالاى او سنگى مى گذارند، و گودال قبر او را از خاك و ریگ پرمى نمایند.

فتَحقّقَ حَذَرُه ، و نُسِى خَبرُه ، و رَجَعَ عنه ولیه جو صفیه ج و ندیمُه و نسیبُه جو حمیمُه ج ، و تَبَدَّلَ به قرینُه و حبیبُه جو صفیه و ندیمُه ج ، فَهُوَ حَشْوُ قبرٍ، و رهین ُقَفْرٍ، یسْعى فى جسمه دودُ قبرِه ، و یسیل صدیوُه من منخره ، یسحقُ ثوبُه جوج لحمُه ، و ینَشِّفُ دمَه ، و یرق عظمه حتّى یومِ حشرِه .
پس محقّق مى گردد ترس او، و فراموش مى شود خبر او. بعد از آن كسان وى او را تنها مى گذارند و از او مى گریزند، (و كم كم اسم او فراموش مى شود)، و نزد دوست و همدم خبر وى محو مى گردد، و دوست و رفیق و ندیم او مبدّل مى شوند. پس او میان قبر بى كس ماند، و مى خورند بدن او جراج كرم هاى قبرش ، و از سوراخ بینى او خون و كثافت جارى گردد، و مى پوسد كفن او، و گوشت بدنش مى ریزد، و خون او خشك مى گردد، و استخوان اوپوسیده مى گردد تا وقتى كه قیامت برپا شود.

فینْشَرُ من قبرِه ، و ینفُخ فى صورٍ، و یدعى لحشرٍ و نُشورٍ، فَثَمَّ بُعْثِرَت قُبورٌ، و حُصِّلَتْ صُدورٌ، و جِى ء بِكلِّ نبى ٍّ و صدّیق و شهید، و قصد للفصل بعبده خبیرٌ بصیرٌ.
آن وقت به امر حق تعالى اجزاى بدن او در قبر جمع مى شود، و در صور نفخه دمیده مى شود، و مردگان زنده مى گردند، و آنها را حاضر مى گردانند درصحراى محشر، جقبرها شكافته مى شودج و ظاهر مى گردد آنچه در باطن آنها پنهان بوده ، و در روز محشر مى آورند تمام انبیا و اولیا و شهداى (سخنران و گوینده ) را، و پروردگار عالم بینندهء توانا به تنهایى حكم فرما مى شود در كار بندگان خود.

فَكَمْ مِنْ زَفْرةٍ تُضْنیه ، و حَسرَةٍ تُنْضیه ، فى موقِفٍ مَهُولٍ جعظیم ٍج ، و مَشْهَدٍ جلیلٍ ججسیم ٍج ، بینَ یدَى ملكٍ كریم ٍ، بِكلِّ صغیرجةٍج و كبیرجةٍج علیم ٌ.
و چه بسیار در آن روز كه نفس در سینه حبس مى گردد و سنگین مى نماید صاحبش را، و چه بسیار حسرت و ندامت ها كه گوشت شخص را آب مى نماید،و مى ایستد در یك ایستگاه با هول بزرگى در مقابل پادشاه كریم بزرگ شأنى كه بر هر گناه كوچك و بزرگ بندگان خود عالم و داناست .

فحینئذ یلجِمُه عَرَقُه ، و یحْقِره قَلَقُه ، عَبْرَتُه غیرُ مَرحومةٍ، و صَرْخَتُه غَیرُ مَسْمُوعةٍ، و حُجَّتُه غیرُ مقبولةٍ، جو تَؤلُ صحیفتُه ج ، جوج تَبینَ جریدته ، و جنَطَقَ كلُّ عضوٍمنه بسوءِ عملِه ، فشَهِدَتْ عینُه بِنَظرِه ، و یدُه ببطْشِه ، و رِجْلُه بِخَطْوِه ، و جَلدُه بِمسِّه ، و فَرجُه بِلَمْسِه ، جو یهَدِّدُهُ مُنكرٌ و نكیرٌ، و كُشِف عنه بصیرٌج .
در آن وقت از هیبت و بزرگى پروردگار و ترس از غضب او و شرمندگى و پشیمانى از لغزش هاى خود عرق سر تا پاى او جراج فرو مى گیرد. پست وبیچاره مى كند او را، و سخت مى شود قلق و اضطراب او، ولى افسوس كه در آن وقت كسى به گریه و بیچارگى او رحم نمى كند و به نالهء او گوش نمى دهد و حجّت و دلیل او را قبول نمى كند.
و بر مى گردانند نامهء اعمال او را به سوى او، و گناهان او هویدا مى گردد، و هر یك از اعضاى وى گویا مى شوند و شهادت مى دهند به اعمال بدى كه ازآنها صادر گشته . چشم شهادت مى دهد به آنچه كه دیده ، دست شهادت مى دهد به آنچه كرده از انواع ظلم و ستم ، پا شهادت مى دهد به حركاتى كه از وى ناشى شده ، پوست بدن او شهادت مى دهد به آنچه او به آنها رسیده ، فرج شهادت مى دهد به آنچه لمس كرده ، و منكر و نكیر سخت او را مى ترسانند، آن وقت چشم بصیرت او باز مى شود و عالم مى گردد به قبایح اعمال خود.

فسُلْسِلَ جَیدُه ، و غُلَّتْ یدُه ، و سیقَ یسحب وحدُه ، فَوَرَدَ جهنَّمَ بكَرْبٍ شدیدٍ، و ظَلَّ یعَذِّبُ فى جحیم ٍ، و یسْقى شَربةً من حمیم ٍ، تَشْوى وجهَه ، و تَسْلَخُ جِلْدَه ،یضْرِبُه زِبْنیته بِمقْمَعٍ من حدیدٍ، جوج یعودُ جِلدُه بعدَ نُضْجِه بِجلد جدیدٍ، یستغیثُ فَتُعرِضُ عنه خَزَنَةُ جهنّم َ، و یسْتَصْرِخُ فَیلْبَثُ حُقَبَةً یندم .
پس از آن زنجیر در گردن او مى گذارند و دست هاى او را غل مى كنند و با سختى و تنهایى او را مى كشند. پس وارد جهنّم مى شود با غم و غصّهء سخت ، وهمیشه در جهنّم معذّب مى باشد، و هرگاه تشنه شود او را سیراب مى نمایند از آب گرمى كه صورت او را بریان مى كند و پوست بدن او را مى كند، و باگرز آهنین ملائكه اى كه موكّل به جهنّم هستند مى زنند او را، و مبدّل مى شود پوست بدن او به پوست تازهء بعد از سوختن (تا آن كه به خوبى طعم عذاب را بچشد)، و هرچند به دربان جهنّم التماس و استغاثه مى نماید به فریادش نمى رسد و از وى روى مى گرداند و او فریاد مى كند. پس درنگ مى كند درجهنّم مدت هشتاد سال (از سال هاى آخرت كه یك روزش پنجاه هزار سال دنیاست ).

نَعوذُ بربٍّ قدیرٍ من شرِّ كُلِّ مصیرٍ، وَ نَسْأَلُه عفوَ من رَضِى عنه ، و مَغْفِرةَ مَنْ قَبِل َ مِنه ، فهُوَ ولى ُّ مَسأَلَتى ، و مُنجِحُ طَلِبتى .
پناه مى برم به پروردگار قادر از شرّ روزى كه بر مى گردیم به سوى او، و مسألت مى نمایم از او كه عفو و بخشش نماید بر ما مثل بخشش نمودنش به كسى كه آمرزیده است او را و از وى خشنود مى باشد، زیرا كه اوست برآورندهء حاجات و مطالب من .

فَمَنْ زُحْزِحَ عن تعذیبِ رَبِّه سَكَن فى جنّتِه بِقُربِه ، و خُلِّدَ فى قُصورٍ مُشَیدَةٍ، و مُكنَ من حور عینٍ و حَفَدَةٍ، و طیفَ علیهِ بِكئوُس ٍ، و سكن حظیرةالفردوس ، و تَقَلَّبَ فى نعیم ٍ، و سُقِى من تَسْنیم ٍ، و شَرِبَ من عینٍ سلسبیل ٍ، ممزُوجةٍ بزنجبیل ٍ، مَختومَةٍ بِمسكٍ و عنبرٍ ، مُستدیمٍ للحُبُورِ ،مُستَشعرٍ للسُّرورِ ، جوج یشرَبُ من خُمور، فى روضٍ جمُشرق ٍج مُغدق ٍ، لیس یصَدَّعُ مَنْ شَرِبه ، و لیس ینْزِف ُ.
كسى كه نجات یابد از عذاب پروردگار ساكن مى گردد در بهشتى كه محلّ قرب پروردگار است ، و قرار مى گیرد در قصرهاى بسیار بلند زینت شده ، وفرمان فرما مى شود بر حور العین و خادم هاى بهشتى ، و پى در پى ظرف هاى شربت نزد او حاضر مى نمایند، و در بهشت در مقام بلند و پاكیزه ساكن مى شود، و زندگى مى كند در نعمت هاى بهشتى ، و به او مى نوشانند از تسنیم معطّر بهشتى .
و از چشمهء سلسبیل ـ كه مخلوط گشته به زنجبیل و مهر شده به مشك و عنبر ـ سیراب مى گردد، و همیشه در نعمت هاى بهشتى با حور و غلمان جاودان خواهد بود، و متنعّم در خوشى و لذّتى مى باشد كه انتها ندارد، و از مشروبات پاكیزهء خوشگوار بهشتى مى آشامد، و در باغى كه نورانى و با صفا وجویبار زیاد دارد مى خرامد، و با آن كه شراب بهشتى مى آشامد دردسر نمى بیند و مست نمى گردد و عقل او هم زایل نمى شود.

هذه منزلةُ مَنْ خَشِى رَبَّه ، و حَذَّرَ نفسَه جمعصیته ، و تلكَ عُقوبَةُ مَنْ عُصِى مشیئته ، و سَوَّلَتْ له نَفْسُه مَعْصِیةَ مُبْدیه ِ .
و این نعمت ها براى كسى مى باشد كه از پروردگار خود بترسد و بترساند نفس خود را از معاصى و نافرمانى حق تعالى ، و عذاب هاى جهنّم براى كسى مى باشد كه فریفتهء نفس خود گردد و مرتكب نافرمانى ایجادكنندهء خودش شود و مخالفت امر او را نماید.
و این كه جزاى معصیت كار جهنّم است و سزاى عبادت كننده بهشت مى باشد مطلبى است حق و حكمى است از روى عدالت جیعنى خداى متعال از روى عدالت در قیامت هر صاحب حقّى را به حقّ خود مى رساند .

ذلكَ قولٌ فصل ٌ، و حُكْمٌ عَدل ٌ، و خَیرُ قَصَصٍ قُص َّ، وَ وَعظٍ جبه نُص َّ، (تنزیلٌ مِن حَكیمٍ حمیدٍ) ، نَزَلَ بِه رُوحُ قُدُسٍ مبین ٍ، على نبى ّ مهتدٍ مكین ٍ،صَلَّتْ علیه رُسُلٌ سَفَرَةٌ، مُكَرَّمونَ بَرَرَةٌ، عُذْتُ بِربٍّ رحیمٍ مِن شرِّ كلِّ رجیم ٍ.
و این بیانات بهترین بیاناتى است كه گفته شده ، و بهترین موعظه هایى است كه از خدا و رسول ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ به آنها تصریح شده ، و اینهاهمانست كه خداى حكیم در قرآن كریم به توسّط جبرئیل بر پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ هدایت كنندهء ثابت قدم خود نازل فرموده . ملائكهء مكرمین طلب رحمت مى كنند بر آن پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ، و پناه مى گیریم به پروردگار رحیم از شرّ هر شیطان رانده شده .

فَلْیتَضَرَّعْ مُتَضَرِّعُكُم ، وَ لْیبْتَهِلْ مُبْتَهِلُكُم ، وَ نَسْتَغْفِر جرب ُّج كلِّ مَربوبٍ لى ولَكم .
و باید تضرّع و زارى نمایید نزد حق تعالى و به او پناه ببرید و (توبه كنید) و از خداى تربیت كنندهء مخلوقات طلب آمرزش مى نمایم براى خودم و براى شما، و بس است مرا پروردگارم .

پى نوشت

1ـ این ترجمه برگرفته از كتاب مخزن اللئالى ، نوشتهء بانو مجتهده امین ، صص 125ـ 137مى باشد.( متن حاضر ترجمه بانو مجتهده امین می باشد) متن حاضر بر اساس شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید و كنز العمّال بازبینى ، و بر اساس ترجمه تنقیح شده است (حوزهء اصفهان ).

 

 


موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
برچسب‌ها: مقاله ها, معجزات, امام علی, خطبه ی بدون الف امام علی,
[ سه شنبه 15 بهمن 1392 ] [ 20:40 ] [ wating ]

ادامه تصاویر را در ادامه مطلب مشاهده نمایید (تعداد کل:10)

نظر یادتون نرهخنده


موضوعات مرتبط: عکس، پوستر، ،
برچسب‌ها: عکس, پوستر, امام خمینی, دهه فجر,
ادامه مطلب
[ سه شنبه 15 بهمن 1392 ] [ 10:47 ] [ wating ]
شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) بسیار است. و در آیینه روایات و زیارات بارها این ویژگی ها مورد توجه قرار گرفته است. رحمت، خاتمیّت، امنیت بخشی و . . .

در روایات بسیاری به اوصاف مشترک و شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) اشاره شده است. ما در این نوشتار به بعضی از این ویژگی‌ها اشاره می‌نماییم:

رحمت: خداوند متعال وجود نازنین پیامبر اکرم (ص) را رحمتی برای عالمیان می‌داند؛ (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ)؛و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. امام زمان(عج) نیز به این صفت زیبنده‌اند: “السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَة”؛ سلام بر تو ای پرچم برافراشته … و رحمت گستردة الهی.

متن کامل را در ادامه مطلب مشاهده کنید...


موضوعات مرتبط: مهدویت، مقاله ها، ،
برچسب‌ها: مقاله, مهدویت, اوصاف مشترک پیامبر(ص) و امام زمان(عج),
ادامه مطلب
[ جمعه 11 بهمن 1392 ] [ 22:56 ] [ wating ]
صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 14 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ منتظران ظهور خوش آمدید مارا با نظراتتان در این راه یاری کنید.به امید ظهور حضرت حجت(عج)
آرشيو مطالب
مهر 1393
شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 شهريور 1392 تير 1392
امکانات وب
ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 78
بازدید هفته : 95
بازدید ماه : 109
بازدید کل : 30087
تعداد مطالب : 137
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1