کد براي وبلاگ :: قالب وبلاگ :: کد آهنگ وبلاگکد دعاي فرج براي وبلاگحب العباس :: کرامات حضرت ابوالفضل


مهدی موعود (عج)
این وبلاگ به بررسی منجی بشریت و آخرالزمان در ادیان مختلف الهی،شیطان پرستی،آهنگ های شیطانی و... می پردازد.
نويسندگان
آخرين مطالب

ربیع بن سعد، از عبد الرحمان بن سلیط روایت کرده که امام حسین علیه‌السلام فرمودند: دوازده مهدى از ما هستند اول آنها امیرالمؤمنین على بن ابیطالب”علیه السلام” و آخر آنها نهمین پسر من که قیام بر حق خواهد نمود و زمین را پس از مرگ آن زنده خواهد کرد، اوست که دین حق را بر سایر ادیان غلبه خواهد داد اگر چه مشرکان کراهت داشته باشند.

براى حضرت مهدى “علیه السلام” غیبتى است که عده‌اى در آن مدت گرفتار شک و تردید مى‌شوند ولى عده اى دیگر ثابت قدم و پابرجا خواهد ماند. 
و بعضى به این گروه مقاوم مى‌گویند: پس کى وعده الهى محقق مى‌شود، اگر راست مى‌گویید؟

آگاه باشید کسى که در غیبت آن حضرت بر اذیت و آزار و اتهام دیگران و مخالفین صبر کند، مانند کسى است که در کنار رسول خدا صلی الله علیه و اله با شمشیر جهاد کرده باشد.

متن حدیث:

منا اثنا عشر مهدیاً اولهم امیرالمؤمنین على بن ابیطالب و آخر هم التاسع من ولدى و هو الامام القائم بالحق یحیى الله به الارض بعد موتها و یظهر به دین الحق على الدین کله ولو کره المشرکون له غیبتة یرتد فیها اقوام و یثبت على الدین فیها آخرون فیؤذون و یقال لهم متى هذاالوعد ان کنتم صادقین أما ان الصابر فى غیبته على الاذى و التکذیب بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدى رسول الله صلى الله علیه و آله

«بحار الانوار ج ۳۶، ص ۳۸۵- اکمال الدین، ص۳۱۷ »

موضوعات مرتبط: مهدویت، مقاله ها، ،
برچسب‌ها: مهدویت, مقاله ها, امام حسین درباره صابران زمان غیبت,
[ سه شنبه 16 ارديبهشت 1393 ] [ 18:33 ] [ wating ]

 حضرت جواد الائمّه، امام محمّد تقى صلوات اللّه علیه حكایت فرماید: روزى پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله توسّط سلمان فارسى رضوان اللّه تعالى علیه پیامى براى حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها فرستاد.

 
سلمان گوید: همین كه جلوى در منزل آن مخدّره رسیدم، ایستادم و سلام كردم؛ سپس متوجّه شدم كه حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها مشغول قرائت قرآن است و آهسته آیات قرآن را بر لب زمزمه مى نماید.
 
و دیدم كه سنگ آسیاب بدون آن كه دست حضرت روى آن باشد، در حال چرخش و دور زدن است و كسى را نزد حضرتش نیافتم .
 
برگشتم نزد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و عرضه داشتم : یا رسول اللّه ! جریان مهمّ و عظیمى را مشاهده كردم !!
 
حضرت فرمود: آنچه را دیدى بیان كن؟
 
گفتم : همین كه جلوى در منزل دخترت ، فاطمه سلام اللّه علیها رسیدم و سلام كردم ، متوجّه شدم كه وى آهسته قرآن مى خواند و سنگ آسیاب مى چرخید و كسى را هم نزد او نیافتم .
 
پس حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله تبسّمى نمود و اظهار داشت : اى سلمان ! خداوند قلب دخترم ، فاطمه را سرشار از ایمان نموده است، او تمام وجودش ایمان و یقین مى باشد و غرق در طاعت و عبادت پروردگار گشته بود.
 
لذا خداوند متعال فرشته اى را به نام روفائیل رحمت فرستاده است تا وى را كمك نماید.
 
و همان فرشته بوده است كه سنگ آسیاب را براى دخترم فاطمه ، مى چرخانیده است .
 
و سپس افزود: بدان كه خداوند مهربان تمام امور دنیا و آخرت فاطمه را كفایت خواهد نمود.
 
 
الثّاقب فى المناقب : ص 290 ، ح 248.

منبع:سایت موعود

موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
برچسب‌ها: مقاله ها,
[ سه شنبه 2 ارديبهشت 1393 ] [ 21:21 ] [ wating ]

 همیشه نشسته ایم و پشت سر هم برایش «باید» بافته ایم. لیست بلند بالایی از «باید»ها ساخته ایم تا او بیاید و همه شان را به تنهایی بر دوش بکشد و تمام درد های جامعة بشری را به تنهایی مداوا کند و تمام انتظارات ما را برآورد.

هر وقت از دنیا خسته می شویم، هر وقت مشکلی آزارمان می دهد، فارغ از این که چقدر بزرگ یا به کجا مربوط باشد، آهی می کشیم و می گوییم: «آقا می آید و همه مشکلات را حل می کند.»، «آقا که آمد باید با فلان شخص فلان برخورد را کند»، «آقا که آمد باید این کار را این طور درست کند» و هزاران جور جملة جورواجور دیگر.

خوب که فکر می کنم، می بینیم ما شده ایم درست لنگة بنی اسرائیلی هایی که به موسایشان گفتند: «ما همین جا نشسته ایم؛ تو با خدآیت برو و دشمنان را از ارض موعود بیرون کن؛ بعد ما می اییم و با آرامش در آن سرزمین زندگی می کنیم.»

لطفا تا آخرش بخوانید.خیلی زیباست.

نظر هم یادتون نره

متن کامل را در ادامه مطلب بخوانید...

 


موضوعات مرتبط: مهدویت، مقاله ها، ،
برچسب‌ها: مهدویت, مقاله ها, او هم از من انتظار دارد!,
ادامه مطلب
[ شنبه 23 فروردين 1393 ] [ 16:35 ] [ wating ]

می توان گفت روز ظهور امام زمان(ع) نوروز خواهد بود و روزی نو، روزی که تمام طراوت بهاری به همه عالمیان هدیه داده می شود، جهان را عدل و داد فراخواهد گرفت، همان گونه که از جور و ستم پر گشته بود.

  واژه عید در اصل از فعل عاد (عود) یعود است و براى آن معانى مختلفى گفته اند: از جمله خوى گرفته، روزفراهم آمدن قوم و هر روز که در آن، انجمن یا تذکار فضیلت مند یا حادثه بزرگى باشد.
گویند از آن رو به این نام خوانده شده است که هر سال شادى نوینى باز آرد” [۱].
در لغتنامه تاج العروس درباره عید آمده است: عید در نزد عرب، زمانى است که در آن شادی ها و یا اندوه ها، باز مى گردد و تکرار مى شود.

عید در قرآن و اسلام

واژه عید در قران یک بار ذکر شده است. قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیَةً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقینَ [۲]. ”عیسی بن مریم عرض کرد: خداوندا! پروردگارا ! از آسمان مائده ای بر ما بفرست ! تا برای اول ما و آخر ما ، عیدی باشد، و نشانه ای از تو ؛ و به ما روزی ده؛ و تو بهترین روزی دهندگانی!”.

متن کامل را در ادامه مطلب مشاهده کنید....

ما را با نظرات خوبتون یاری کنید.


موضوعات مرتبط: مهدویت، مقاله ها، ،
برچسب‌ها: مهدویت, مقاله ها, روز ظهور امام زمان(ع), نوروز و روزی نو است,
ادامه مطلب
[ یک شنبه 17 فروردين 1393 ] [ 19:23 ] [ wating ]

 

ویژگى هاى یاران حضرت مهدی(عج)
یاران خاص مصلح جهان داراى ویژگى‌هایى هستند و ما در این بحث به مهم‌ترین آنها مى‌پردازیم.
۱- جوانی
سیماى امام مهدى(علیه‌السلام) سیماى کسى است که قریب چهل سال از عمر او گذشته باشد و یاران خاصّ او نیز از جوانانند یعنى سن اکثر آنها هماهنگ با مولاى آنهاست که جوان به شمار مى‌آید.
شمشیرهاى اصحاب حضرت مهدى(علیه‌السلام) یاران را از توانمندى علمى خاص و گسترده‌اى برخوردار مى‌کند.
امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:
بر هر شمشیرى هزار کلمه نوشته شده است و هر کلمه‌اى کلید هزار کلمه دیگر است.
امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمود:
اصحاب المهدىّ شباب لا کهول فیهم، الّا مثل کحل العین و الملح فى الزّاد و اقل الزاد الملح(۱)؛ اصحاب مهدى(علیه السلام) جوانند، کامل‌سن، در میان آنها نیست مگر مثل سرمه چشم و نمک در غذا و کمترین چیز در غذا، نمک است .
اما چه حکمتى در جوانى آنها نهفته است خداوند به حقایق امور آگاه است. شاید دلیل آن این باشد که آنها تا پایان حاکمیت آن حضرت با او همراه باشند و سن جوانى این امکان را به آنها مى‌دهد که تا او زنده است آنها نیز در کنار آن حضرت باشند و شخصیت جدیدى جایگزین آنها نگردد. چرا که کسى پس از آنها به رتبه بلند آنها نمى‌رسد و هر جایگزینى مى‌تواند سبب تنزّل کیفى دولت کریمه ولى عصر شود.
این که سخنى از مرگ اصحاب امام مهدى(علیه‌السلام) که زمام امور عالم را به دست مى‌گیرند نشده است؛ قرینه‌اى بر قوّت این احتمال است. این دلیل وقتى قوت بیشترى مى‌گیرد که حکومت آن حضرت هفت سال باشد که هر سال آن معادل ده سال باشد چنان که روایاتى در این باره وارد شده است و البته ارقام بالاترى هم درباره مدت حاکمیت او وجود دارد، اگر چه مدت نوزده سال را قوى‌تر دانستیم که در این صورت یاران امام زمان(علیه‌السلام) به همان سن و موقعیتى که دارند و جهان را اداره مى‌کنند پس از امام مهدى(علیه‌السلام) از منصوبین امام حسین(علیه‌السلام) پس از رجعت او به دنیا خواهند بود و حکومت آل محمّد(علیهم‌السلام) را با همان موقعیت و شکوه قبلى ادامه خواهند داد.
متن کامل را در ادامه مطلب مشاهده کنید...

موضوعات مرتبط: مهدویت، مقاله ها، ،
برچسب‌ها: مهدویت, مقاله ها, ویژگی های یاران امام زمان(عج),
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 بهمن 1392 ] [ 19:46 ] [ wating ]

خطبه معروف به خطبه بدون نقطه امام علی(ع)

                        الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.

الواحدُ الاحدُ الأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ.

سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها.

الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ.

عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ.

وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ.

أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً.

صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ.

أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً.

اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا – رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها.

هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.

اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.

عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم.

وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.

 

ترجمه خطبه

ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بار ترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن.
یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی.
شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت.
معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مایۀ) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید.
کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد.
بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است.
خداوند این امّت را به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار. و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی.
درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر (برای آنان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه:) تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر.
او فرستاد تا تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای (زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (: و شرم آور کار)تان. و تا مایه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ و فراگیر).
از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را – و آنچه را که موجب دغدغه سینه ها (:و تشویش دلها) و روی کردِ درماندگی و پریشانی به سوی به آنهاست – بشناسید.

منابع:
1- نهج السّعادة، به نقل از کتاب «مجموعة ادبیة» تألیف محی الدّین محمد بن عبد القاهر بن الموصلی الشهروزی

کتاب ناقل بخش آغازین خطبه:
1- مناقب آل ابی طالب (ابن شهر آشوب)
2- الصراط المستقیم
3- نهج الایمان (زین الدّین علی بن یوسف بن جبر)
4- بحار الانوار
5- منهاج البراعة

خطبه بدون نقطه دیگر

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الْمَلِکِ الْمَحْمودِ الْمالِکِ الْوَدودِ، مُصَوِّرِ کُلِّ مَوْلودٍ وَ مَآلِ کُلِّ مَطْرودٍ.

ساطِحِ الْمِهادِ وَ مُوَطِّدِ الْاَطْوادِ وَ مُرْسِلِ الْاَمْطارِ وَ مُسَهِّلِ الْاَوْطارِ، عالِمِ الْاَسْرارِ وَ مُدْرِکِها وَ مُدَمِّرِ الاَمْلاکِ وَ مُهْلِکِها وَ مُکَوِّرِ الدُّهورِ وَ مُکَرِّرِها وَ مُورِدِ الْاُمورِ وَ مُصْدِرِها، عَمَّ سَماحُهُ وَ کَمُلَ رُکامُهُ وَ هَمَلَ وَ طاوَعَ السُّؤالَ وَ الْاَمَلَ وَ اَوْسَعَ الرَّمَلَ وَ اَرْمَلَ.

اَحمَدُهُ حَمْداً مَمْدوداً مَداهُ وَ اُوَحِّدُهُ کَما وَحَّدَ الاَوّاهُ، وَ هُوَ اللهُ لا اِلهَ لِلاُمَمِ سِواهُ وَ لا صادِعَ لِما عَدَّلَهُ وَ سَوّاهُ.

اَرْسَلَ مُحَمَّداً عَلَماً لِلْاِسْلامِ وَ اِماماً لِلْحُکّامِ، مُسَدِّداً لِلرَّعاعِ وَ مُعَطِّلَ اَحْکامِ وَدٍّ وَ سُواعٍ، اَعْلَمَ وَ عَلَّمَ وَ حَکَمَ وَ اَحْکَمَ وَ اَصَّلَ الْاُصولَ وَ مَهَّدَ وَ اَکَّدَ الوُعودَ وَ اَوْعَدَ، اَوْصَلَ اللهَ لَهَ الاِکْرامَ وَ اَوْدَعَ روحَهَ السَّلامَ وَ رَحِمَ آلَهُ وَ اَهْلَهُ الْکِرامَ، مالَمَعَ رِئآلٌ وَ مَلَعَ رالٌ وَ طَلَعَ هِلالَ وَ سُمِعَ اِهْلالٌ.

اِعْمَلوا -رَعاکُمُ اللهُ- اَصْلَحَ الْاَعْمالِ وَ اسْلُکوا مَسالِکَ الْحَلالِ وَ اطرَحوا الْحَرامَ وَ دَعوهُ وَ اسمَعوا اَمرَ اللهِ وَ عوهُ وَ صِلوا الْاَرْحامَ وَ راعوها وَ عاصوا الْاَهْواءَ وَ اَردَعوها وَ صاهِروا اَهْلَ الصَّلاحِ وَ الْوَرَعِ وَ صارِموا رَهْطَ اللَّهْوِ وَ الطَّمَعِ وَ مُصاهِرُکُمْ اَطْهَرُ الْاَحْرارِ مولِداً وَ اَسْراهُمْ سؤدُداً وَ اَحْلاهُمْ مَورِداً وَ ها؛ هُوَ اَمَّکُمْ وَ حَلَّ حَرَمَکُمْ مُملِکاً عَروسَکُم المُکَرَّمَةَ وَ ماهَرَ لَها کَما مَهَرَ رَسولُ اللهِ اُمَّ سَلَمَةَ وَ هُوَ اَکْرَمُ صِهْرٍ اَوْدَعَ الْاَوْلادَ وَ مَلَکَ ما اَرادَ وَ ما سَها مُمَلِّکُهُ وَ لا وَهِمَ وَ لا وُکِسَ مُلاحِمُهُ وَ لا وُصِمَ. اَسْئَلُ اللهَ لَکُم اِحمادَ وِصالِهِ وَ دَوامَ اِسْعادِهِ وَ اَلْهَمَ کُلّاً اِصْلاحَ حالِهِ وَ الْاِعْدادَ لِمَآلِهِ وَ مَعادِهِ، وَ لَهُ الْحَمْدُ السَّرْمَدُ وَ الْمَدْحُ لِرَسولِهِ اَحْمَدَ.

 

ترجمه خطبه

سپاس از آن خداوندی است که پادشاهی ستوده و مالکی پر مهر، صورت گر هر مولود و پناهگاه هر مطرودی است. گستراننده بستر زمین و استوار کننده کوهها و فروفرستنده بارانها و آسان کننده نیازها (و آرزوها) است.

دانا و آگاه به همه رازها و درهم کوبنده پادشاهان و نابودکننده آنهاست. در هم پیچنده (:و پایان بخش) روزگاران و برگرداننده آنهاست. اوست که هر چیز را وارد دَور می نماید و از دور خارجش می گرداند. عطایش همه چیز را فراگرفته و ابرِ سخایش کمال یافته و فروباریده و خواسته ها و آرزو(های بندگان) را برآورده است. و (به حکمتش) ریگزارها را گسترد و به ریگ آراست.

ستایش می کنم او را، ستایشی که امتدادش بلند (:و بی انتها) است؛ و یگانه اش می شمارم بدان گونه که (پیامبرِ) پر تضرّع و ابتهال یگانه اش می شمرد. و اوست خداوندی که امّتها را خدائی جز او نیست. آنچه که او استوار و مرتّب نمود کسی نیست که درهم ریزد.

محمّد را – به عنوان نشانه هدایت اسلام و پیشوای زمام داران (:و پیشوایان)، و اصلاح گر توده ها و تعطیل کننده احکام (:و رسوم بتهایی چون) وَدّ و سُواع – فرستاد. او (نیز تعالیم رسالت را) ابلاغ نمود و تعلیم فرمود (هر حکمی که لازم به بیان بود بدان) حکم نمود و (مبانی را) محکم ساخت؛ و اصول اساسی را پایه گذارد و زمینها(ی عملی اش را) مهیّا ساخت، و بر وعده ها(ی بشارت) تأکید ورزید و انذار و بیم داد.

خداوند اِکرام (خویش) را برای او پیوسته سازد و سلام (:و درود) را ملازم روانش گرداند، و آل و اهل بیت بزرگوارش را رحمت عطا کند، تا وقتی که کواکب می درخشد و بچه شتر مرغ می دود و ماه طلوع می کند و بانگی به گوش می رسد.

خداوند حفظتان کند. شایسته ترین اعمال را انجام دهید، و به مسیرهای حلال روید، و حرام را کنار افکنید و ترک گویید، به فرمان خدا گوش فرا دهید آن را به خاطر بسپارید و پیوند با خویشان را محکم نمایید، و مراعاتشان نمایید، و با هوسها مخالفت ورزید، و آنها را از خود دور کنید.

با اهل درستی و تقوا وصلت نمایید و از اهل لهو و آز ببُرید. این کسی که در پی وصلت با شماست از پاکزاده ترین آزادگان و شریفترین آنان، و شیرین (:و محبوبترین) آنان در (تبار و) خواست گاه.

آگاه باشید؛ که او اینک آهنگ شما را نموده، به حریم شما وارد گشته تا عروس گرامی (از تبار) شما را بگیرد و مهریّه اش را همان مهری قرار می دهد که رسول خدا، برای (همسرش) امّ سلمه قرار داده است، با اینکه این بزرگوار یهترین دامادی بود که فرزندانی را به ودیعه نهاد و آنچه را که خواست بدست آورد (و کسی از وصلتش امتناع نمی کرد). و هر که به او همسر داد، دچار سهو و اشتباه نشد و بر آن که با او پیوند نمود خرده ای گرفته نشد و خسارتی ندید.

از خداوند برایتان مسئلت می کنم که پیوندتان را ستوده گرداند و امدادش را به شما مداوم کند و به هر یک را آن چه مایه صلاح کار و آمادگی برای سرانجام و معادِ اوست الهام نماید.

و ستایش همیشگی مخصوص آن ذات (یکتا)ست و مدح و ثنا از آنِ رسول او احمد.

برگرفته از کتاب دو شاهکار علوی(محمد احسانی فر لنگرودی)

 


موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
برچسب‌ها: امام علی, معجزات, خطبه بدون نقطه امام علی(ع),
[ سه شنبه 15 بهمن 1392 ] [ 21:48 ] [ wating ]

بسم الله الرحمن الرحیم

چند روز پیش یه نفر ازم سوال کرد که آیا این امام علی شما معجزه چشم گیری هم دارد؟آیا؟

من هم گفتم که بله دارد.خوبش را هم دارد ؛چنان معجزه ای دارد که پوزه دشمنانش را به خاک می مالد و دو مورد از آن ها دو خطبه مشهور آن حضرت است که یکی را بدون الف و دیگری خطبه ای بدون هیچ نقطه ای است که هر دوی آن ها را بلا فاصله گفتن بدون هیچ فکر کردنی در بارهی آن که حالا چه کلماتی را در کنار هم قرار بدن و یا چه بگویند.و این یکی از معجزات آن حضرت است که حقانیتش را ثابت می کند.و باید گفت که این خطبه ها با مفهوم و پند آموز اند و این در حالی است که این یهودی ها بعد از1400 سال حتی با کامپیوتر و از این جور چیز ها هم نتوانستند چنین چیزی بیاورند.خوب ولی بعضی ها چشم دیدن ندارند ان شاءالله که خداوند هدایتشان کند.حال برای شما این خطبه ها را می گذارم تا شما هم خودتان بخوانید و به چشم خود ببینید.خطبه ی بدون الف را در همین پست و خطبه بدون نقطه را در پست بعدی قرار می دهم:

خطبه بدون الف مولاى متّقیان علی علیهالسلام

چنین روایت شده كه وقتى اصحاب پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ با یكدیگر مذاكره مى نمودند كه كدام یك از حروف هجا در كلام زیادتر استعمال مى شود، بالاخره رأى همه بر آن قرار گرفت كه الف زیادتر در كلام مى باشد.
ناگاه حضرت امیر المؤمنین ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ وارد گردید و بدون آن كه قبلاً فكر كند و ترتیب كلماتى دهد كه در آن الف نباشد. این خطبه مفصّل را بیان فرمود كه هیچ الف در آن نیست و آن خطبه این است :(1)
مدتُ من عَظُمتْ مِنَّتُه ، و سَبغتْ نِعمته ُ، و سَبقتْ رَحمتُه ، و تَمّتْ كَلِمته ُ، و نَفذتْ مَشیتُه ، و بَلَغَتْ حُجّتُه ، جو عَدلتْ قَضیتُه .
حمد مى نمایم كسى را كه منّت او بزرگست ، و نعمت او فراوانست ، و رحمت او پیشى گرفته است بر غضب او، و علامات قدرت او تمام است ، و مشیت او فرو گرفته تمام موجودات را، و حجّت و برهان او همه جا رسیده ، و حكم او به عدل پیوسته .

حَمِدْتُ حَمْدَ مُقرٍّ بِربوبیته ، مُتَخَضِّعٍ لِعبودیتِه ، متنصّل من خَطیئتِه ِ، معترف بتوحیده ، جمستعیذ من وعیده ج مؤمّل من ربّه مغفرةً تُنجیهِ یوم َیشْغَلُ عن فصیلتِه و بَنیه .
خدا را حمد و ستایش مى نمایم ; ستایش كسى كه اقرار و اعتراف كننده است به پروردگارى او، و ذلیل مى باشد براى بندگى او، و از گناهان خود معذرت مى خواهد، و به یگانگى او اعتراف مى نماید، و پناه گیرنده به اوست از وعده هاى عذاب آخرت ، و از پروردگارش امیدوار مى باشد آمرزش و مغفرتى كه او را نجات دهد در روزى كه شخص را از خویشان و پسرانش باز مى دارد.

و نستعینُهُ و نسترشدُهُ و نُؤْمُنُ به و نتوكَّلُ علیه ، و شهدْتُ له بضمیر مُخلصٍ موقِن ٍ، و فَرَّدْتُه تفریدَ مُؤمنٍ مُتقن ، و وَحَّدتُه توحیدَ عبدٍ مُذعِن ٍ، لیس له شریكٌفى مُلكِه ِ، و لم یكن له ولى ٌّ فى صُنعِه ، جَلَّ عن مشیرٍ و وزیرٍ، و جتنزّه ج عن جمثل وج نظیر. عَلِمَ فستر، و بَطَن فخبرَ، و مَلَك فقهرَ، و عُصى َ فَغَفرَ، جو عُبِدَفَشَكرج و جحَكَمَ فَعَدل َج و تَكَرَّمَ و تَفَضَّل َ، لَم ْیزَلْ و لایزُول ، جوج (لیس كَمِثلِه شى ءٌ) جو هو قَبْلَ كلِّ شى ءج و بَعدَ كُل ّشَى ء.
و از او طلب یارى و ارشاد مى نمایم ، و به او ایمان آورده ام ، و بر او اتّكال و اطمینان داریم ، و به وحدانیت او شهادت مى دهیم به یقین قلبى كه خالص مى باشد از شكّ و ریب ، و یكتا و منفرد مى دانم خدا را، و به یكتایى او ایمان و یقین دارم ، و به وحدت و به یگانگى او اعتراف مى نمایم ; اعتراف بنده اى كه بند اطاعت در گردن نهاده ، براى كسى كه شریكى در ملك او نیست و براى او دوستى نیست كه كمك كند او را در خلقت ، خداى تعالى بزرگست ، و اجلّ از این است كه در كار خود با كسى مشورت نماید، و براى او وزیر و مثل و مانندى نیست ، و او منزّه و مبرّا مى باشد، و همهء چیزها رامى داند و پنهان مى دارد، و از پنهان خبر مى دهد، و مالك تمام موجودات مى باشد و بر آنها غالب است ، مخالفت امر او مى نمایند و مى آمرزد ومى بخشد، و چون عبادت كنند او را قبول فرماید، و حكم او به عدل مى باشد، و همیشه بسیار اكرام و تفضّل فرموده بر مخلوقات خود و همیشه خواهدفرمود، و مثل او چیزى نیست ، و خداى تعالى پیش از هر چیزى بوده و بعد از هر چیزى خواهدبود.

رَبٌّ متفرّدٌ بعزّتِه ، متملّكٌ بقُوّتِه ِ، متقدِّسٌ بِعُلوِّه ، مُتكبّرٌ بِسموِّه ِ، لیس یدرِكهُ بصرٌ، و لم یحِطْ به نظرٌ، قوى ٌّ منیع ٌ، بصیرٌ سمیع ، جعلى ّ حكیم ، رؤوفٌ رحیم ،عزیزعلیم .
یگانه است پروردگار به عزّت خود، و (مالك هر چیزى است )، و تمكّن بر هر كارى دارد به قوّت خود، و منزّه است از صفات ممكنات به واسطه ءبرترى و علوّ خود، متكبّر است به جلالت شأن خود. نمى بیند او را هیچ چشمى ، و احاطه نمى كند به او هیچ قلبى ، و خداى تعالى صاحب قوّت ومقهور نشونده است ، و بینا و شنوا و بلندمرتبه و درست كار است ، رؤوف و مهربان و غالب و دانا مى باشد.

عَجَزَ عن وصفِه من یصُفه ُ، و ضلَّ عن نَعْتِه من یعْرفُه ، قَرُبَ فبعُدَ، و بَعُدفقرُب .
وصف كنندگان عاجزند وصف نمایند او را، عارفین و كسانى كه مى شناسند او را پى نبردند به صفات او، جزیرا كه داراى صفات متضادّه مى باشدج مثل این كه هم نزدیك است و هم دور، و هم دور است و هم نزدیك .

یجیبُ دعوةَ من یدعُوه ، و یرْزقُ عبدهُ و یحبُوه ُ، ذو لطفٍ خَفى ّ، و بطشٍ قَوِى ّ، و رحمةٍ مُوسَعَةٍ، و عقوبةٍ مُوجِعةٍ; رحمتُهُ جَنَّةٌ عریضةٌ مونَقَةٌ، و عقوبته جحیم ٌمؤصدة موبُقةٌ.
اجابت مى فرماید دعاى كسى را كه بخواند او را، و به بندگانش روزى مى دهد، و به آنها عطا و بخشش مى نماید، و صاحب لطف و بخشش پنهان است ،و سخت گیرندهء با قوّت مى باشد، و داراى رحمت واسعه و عقوبت دردناك است ، و رحمت او بهشت بسیار وسیع خوب است ، و مجازات او جهنّم بسیارسخت محیط دردناك مى باشد.

و شهِدْتُ بِبَعْث محمّدٍ جعبدِهِ وج رسولِه و صَفیه ، و حبیبِه و خَلیلِه ، بَعَثه فى خَیرِ عَصرٍ، وَ جفى ج حینِ فَترةٍ و كُفرٍ، رحمةً لِعبیدِه ، و منّةًلِمزیدِه ، خَتَم به نُبوّتَه ، و قَوّى بِه حُجّتَه ، فَوَعَظَ و نَصح َ، و بَلَّغَ و كَدَح َ، رؤوفٌ بِكلّ مؤمن ٍ، رحیمٌ جولى ٌج سخى ٌّ، زكى ٌّ رضى ٌّ، عَلیهِ رحمةٌ و تَسلیم ٌ، و بركةٌجو تعظیم ٌج و تكریم ٌ، مِن ربٍّ غفورٍ رحیم ٍ، قَریبٍ مُجیب ٍ.
شهادت مى دهم به این كه محمّد، رسول خداى تعالى و بندهء او و دوست برگزیدهء او مى باشد، و خداى تعالى مبعوث گردانید او را به پیغمبرى دربهترین زمان ها و در زمان منقطع بودن مردم از پیغمبران و در زمان كفر جو انقطاع زمان حضرت عیسى ـ علیه السلام ـج ، تا آن كه رحمت و منّت باشدبراى بندگانش ، و خداى تعالى به وجود او ختم نمود نبوّت و رسالت را، و به او قوى فرمود حجّت و برهان خود را، و آن بزرگوار مردم را موعظه ونصیحت نمود و رسالت خود را به همه جا رسانید، و كوشش بلیغ فرمود در تبلیغ رسالت، رؤوف و مهربان بود به تمام مؤمنین ، جمهربان وج دوست و سخى و پاكیزه و پسندیده بود. سلام و رحمت و بركت جبلندمرتبگى وج كرامت از پروردگار آمرزندهء مهربان بر او باد.

وَصیتُكُمْ مَعْشَرَ مَنْ حَضَرَنى ! بِوصیة رَبِّكُم ، وَ ذَكَّرْتُكُم بِسنّةِ نَبیكم ، فَعلیكم بِرَهبةٍ تَسْكُنْ قُلوبَكُم ، و خَشْیةٍ تُذْرى دُموعَكم ، وَ تَقیةٍ تُنْجیكم قَبلَ یوم ِیبلیكم ، و یذْهِلكم ، یومَ یفوزُ فیه مَن ثَقُل وَزنُ حَسَنَتِه و خَفَّ وَزنُ سَیئتِه;
اى كسانى كه حاضر مى باشید نزد من ! توصیه مى كنم شما را به چیزى كه خداوند تعالى توصیه فرموده است شما را به آن ، و آن این است كه تقوا را پیشه ءخود قرار دهید، و شما را متذكّر مى گردانم به سنّت و طریقهء پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ شما، و بر شما باد به ترس از خداوند كه ساكن كند قلب شما رااز این كه خیال نافرمانى او را كنید، و بر شما باد به خوفى از هیبت و بزرگى خداوند تعالى كه جارى سازد اشك شما را. و بر شما باد به پرهیزكارى وتقوایى كه نجات دهد شما را از روزى كه پوسیده كند شما را، و روزى كه هول آن روز باز دارد شما را از هر چیزى ، و روزى كه فایز مى گردد در آن روزكسى كه وزن حسنات او سنگین باشد و وزن گناهان او سبك باشد.

وَلْتَكُن مَسألتُكُم مَسألةِ ذُلٍّ و خُضوع ٍ، و شُكرٍ و خُشوع ٍ، و توبةٍ و نُزوع ٍ، و نَدَمٍ و رُجوع ٍ،
و سؤال كنید از خداوند متعال در حالت ذلّت و مسكنت و شكر و ترس و توبه و بازداشتن خود را از نافرمانى حق تعالى و پشیمانى از گناهان و بازگشت به سوى خداى تعالى ـ جلّ ذكره .

وَلْیغْتَنِم كُلُّ مُغتنِمٍ منكم صِحّتَهَ قبلَ سَقَمِه ، و شَیبَتَه قبلَ هَرَمِه ، وَ سَعَتَه قبلَ عَدَمِه ، و خَلوتَه قبلَ شُغُلِه ، و حَضَرَه قبلَ سَفَرِه ، قبل جهوج یكبرُ و یهرَمُ و جیمرَض ُج ویسقُم ، وَ یمَلُّه طبیبُه ، و یعرِض عنه حبیبُه ، جو یتغیرُ عَقلُه ج ، و ینقطِع عمرُه . ثمّ قیل َ: هو مَوْعُوكٌ و جِسمُه مَنهوكٌ.
و باید صحّت خود را غنیمت شمارد هر یك از شما پیش از آن كه مریض شود، و جوانى خود را غنیمت بداند پیش از آن كه پیر شود، و مال خود را غنیمت شمارد پیش از آن كه فقیر شود، و خلوت و فراغت خود را غنیمت شمارد پیش از آن كه مشغول شود، و در وطن بودن خود را غنیمت شمارد پیش از آن كه مبتلا به سفر شود جیعنى این پنج چیز را غنیمت شمارد كه از آنها توشه براى آخرت برداردج . پیش از آن كه پیر شود و مریض گردد و طبیب از معالجه ءوى مأیوس و ملول گردد و اعراض كنند از او دوستان او و عقل او تغییر كند و عمر او تمام شود و گفته شود كه مرض او مزمن و سخت شده و بدن اوناتوان و لاغر گشته جبراى آخرت خود توشه بردارد .

ثم ّ جَدَّ فى نزع شدیدٍ، و حَضَرَه كلُّ قریبٍ و بعیدٍ، فَشَخصَ بِبصرِه و طَمحَ بنظرِه ، و رَشَحَ جبینُه، و سَكنَ حنینُه ، و جَذبت نفسُه ، و نكبت عِرسُه ، وحُفِر رَمسُه ، و یتِمَ منه ولدُه ، و تَفرَّق عنه عددُه ، و قُسِمَ جمعُه ، و ذَهبَ بصرُه و سمعُه ، جو كفن ج و مُدِّدَ جو وجه ج و جُرِّدَ، و عُرِّى َ و غُسّل َ و نُشِّفَ و سُجِّى َ،و بُسِطَ له وهیى ء، و نُشِرَ علیه كفنُه ، و شُدَّ مِنه ذَقَنُه ، و قُمِّصَ و عُمِّمَ جو لف ج و وُدِّعَ و سُلِّم َ، و حُمِلَ فوقَ سریر، و صُلِّى علیه بِتكبیرٍ، و نُقِلَ من دورمُزَحرقةٍ ، و قُصور مشیدةٍ، و حُجُرٍ مُنَضدة، فجعل فى ضریحٍ ملحود، ضَیقٍ موصود ، بلبنٍ مَنضودٍ، مُسَقَّفٍ بِجُلْمُودٍ، و هیلَ علیه حَفَره ، و حُثى علیه مَدَرُه .
پس از آن واقع مى گردد در تلخى جان كندن ، آن وقت هر كسى از دور و نزدیك حاضر مى گردد نزد او، و مژگان و پلك چشم خود را به بالا اندازد و ازهول او راست مى ایستد به بالا، و عرق مرگ در پیشانى وى ظاهر مى گردد، و نالهء او كم مى شود، و نفس او گرفته مى شود، و زن و عیال او در ماتم وعزاى او مى نشینند، جو قبر او كنده مى شودج ، و اولاد او یتیم مى شوند، و مردم از دور او متفرّق مى شوند، و جمعیت او مبدّل به تفرقه مى گردد، و چشم وگوش او از كار مى ایستد، و او را به قبله مى كشند. و بعد از آن كه كار او به اتمام رسید او را برهنه مى نمایند و غسل مى دهند و بدن او رامى خشكانند، و جروج به قبله مى كشانند، و كفن را پهن مى كنند و او را كفن مى نمایند، و نخ او را مى بندند، و پیراهن كفن را به بدن او مى كنند، و عمامه به سرش مى پیچند، و پارچهء سرتاسرى روى آن مى بندند، و اولاد و اهلش با او سلام وداع مى نمایند، و او را بالاى تختهء تابوت مى گذارند، و ازغسالخانه بیرون مى آورند، و بر او نماز مى خوانند.
و خارج مى گردانند او را از خانه هایى كه زینت داده بود و قصرهاى عالیهء بلندى كه بنا كرده بود و اتاق هاى تو در تو كه مهیا نموده بود، و مى گذارنداو را در لحد قبرى تنگ ، و روى لحد را با خشت محكم مى بندند، و در بالاى او سنگى مى گذارند، و گودال قبر او را از خاك و ریگ پرمى نمایند.

فتَحقّقَ حَذَرُه ، و نُسِى خَبرُه ، و رَجَعَ عنه ولیه جو صفیه ج و ندیمُه و نسیبُه جو حمیمُه ج ، و تَبَدَّلَ به قرینُه و حبیبُه جو صفیه و ندیمُه ج ، فَهُوَ حَشْوُ قبرٍ، و رهین ُقَفْرٍ، یسْعى فى جسمه دودُ قبرِه ، و یسیل صدیوُه من منخره ، یسحقُ ثوبُه جوج لحمُه ، و ینَشِّفُ دمَه ، و یرق عظمه حتّى یومِ حشرِه .
پس محقّق مى گردد ترس او، و فراموش مى شود خبر او. بعد از آن كسان وى او را تنها مى گذارند و از او مى گریزند، (و كم كم اسم او فراموش مى شود)، و نزد دوست و همدم خبر وى محو مى گردد، و دوست و رفیق و ندیم او مبدّل مى شوند. پس او میان قبر بى كس ماند، و مى خورند بدن او جراج كرم هاى قبرش ، و از سوراخ بینى او خون و كثافت جارى گردد، و مى پوسد كفن او، و گوشت بدنش مى ریزد، و خون او خشك مى گردد، و استخوان اوپوسیده مى گردد تا وقتى كه قیامت برپا شود.

فینْشَرُ من قبرِه ، و ینفُخ فى صورٍ، و یدعى لحشرٍ و نُشورٍ، فَثَمَّ بُعْثِرَت قُبورٌ، و حُصِّلَتْ صُدورٌ، و جِى ء بِكلِّ نبى ٍّ و صدّیق و شهید، و قصد للفصل بعبده خبیرٌ بصیرٌ.
آن وقت به امر حق تعالى اجزاى بدن او در قبر جمع مى شود، و در صور نفخه دمیده مى شود، و مردگان زنده مى گردند، و آنها را حاضر مى گردانند درصحراى محشر، جقبرها شكافته مى شودج و ظاهر مى گردد آنچه در باطن آنها پنهان بوده ، و در روز محشر مى آورند تمام انبیا و اولیا و شهداى (سخنران و گوینده ) را، و پروردگار عالم بینندهء توانا به تنهایى حكم فرما مى شود در كار بندگان خود.

فَكَمْ مِنْ زَفْرةٍ تُضْنیه ، و حَسرَةٍ تُنْضیه ، فى موقِفٍ مَهُولٍ جعظیم ٍج ، و مَشْهَدٍ جلیلٍ ججسیم ٍج ، بینَ یدَى ملكٍ كریم ٍ، بِكلِّ صغیرجةٍج و كبیرجةٍج علیم ٌ.
و چه بسیار در آن روز كه نفس در سینه حبس مى گردد و سنگین مى نماید صاحبش را، و چه بسیار حسرت و ندامت ها كه گوشت شخص را آب مى نماید،و مى ایستد در یك ایستگاه با هول بزرگى در مقابل پادشاه كریم بزرگ شأنى كه بر هر گناه كوچك و بزرگ بندگان خود عالم و داناست .

فحینئذ یلجِمُه عَرَقُه ، و یحْقِره قَلَقُه ، عَبْرَتُه غیرُ مَرحومةٍ، و صَرْخَتُه غَیرُ مَسْمُوعةٍ، و حُجَّتُه غیرُ مقبولةٍ، جو تَؤلُ صحیفتُه ج ، جوج تَبینَ جریدته ، و جنَطَقَ كلُّ عضوٍمنه بسوءِ عملِه ، فشَهِدَتْ عینُه بِنَظرِه ، و یدُه ببطْشِه ، و رِجْلُه بِخَطْوِه ، و جَلدُه بِمسِّه ، و فَرجُه بِلَمْسِه ، جو یهَدِّدُهُ مُنكرٌ و نكیرٌ، و كُشِف عنه بصیرٌج .
در آن وقت از هیبت و بزرگى پروردگار و ترس از غضب او و شرمندگى و پشیمانى از لغزش هاى خود عرق سر تا پاى او جراج فرو مى گیرد. پست وبیچاره مى كند او را، و سخت مى شود قلق و اضطراب او، ولى افسوس كه در آن وقت كسى به گریه و بیچارگى او رحم نمى كند و به نالهء او گوش نمى دهد و حجّت و دلیل او را قبول نمى كند.
و بر مى گردانند نامهء اعمال او را به سوى او، و گناهان او هویدا مى گردد، و هر یك از اعضاى وى گویا مى شوند و شهادت مى دهند به اعمال بدى كه ازآنها صادر گشته . چشم شهادت مى دهد به آنچه كه دیده ، دست شهادت مى دهد به آنچه كرده از انواع ظلم و ستم ، پا شهادت مى دهد به حركاتى كه از وى ناشى شده ، پوست بدن او شهادت مى دهد به آنچه او به آنها رسیده ، فرج شهادت مى دهد به آنچه لمس كرده ، و منكر و نكیر سخت او را مى ترسانند، آن وقت چشم بصیرت او باز مى شود و عالم مى گردد به قبایح اعمال خود.

فسُلْسِلَ جَیدُه ، و غُلَّتْ یدُه ، و سیقَ یسحب وحدُه ، فَوَرَدَ جهنَّمَ بكَرْبٍ شدیدٍ، و ظَلَّ یعَذِّبُ فى جحیم ٍ، و یسْقى شَربةً من حمیم ٍ، تَشْوى وجهَه ، و تَسْلَخُ جِلْدَه ،یضْرِبُه زِبْنیته بِمقْمَعٍ من حدیدٍ، جوج یعودُ جِلدُه بعدَ نُضْجِه بِجلد جدیدٍ، یستغیثُ فَتُعرِضُ عنه خَزَنَةُ جهنّم َ، و یسْتَصْرِخُ فَیلْبَثُ حُقَبَةً یندم .
پس از آن زنجیر در گردن او مى گذارند و دست هاى او را غل مى كنند و با سختى و تنهایى او را مى كشند. پس وارد جهنّم مى شود با غم و غصّهء سخت ، وهمیشه در جهنّم معذّب مى باشد، و هرگاه تشنه شود او را سیراب مى نمایند از آب گرمى كه صورت او را بریان مى كند و پوست بدن او را مى كند، و باگرز آهنین ملائكه اى كه موكّل به جهنّم هستند مى زنند او را، و مبدّل مى شود پوست بدن او به پوست تازهء بعد از سوختن (تا آن كه به خوبى طعم عذاب را بچشد)، و هرچند به دربان جهنّم التماس و استغاثه مى نماید به فریادش نمى رسد و از وى روى مى گرداند و او فریاد مى كند. پس درنگ مى كند درجهنّم مدت هشتاد سال (از سال هاى آخرت كه یك روزش پنجاه هزار سال دنیاست ).

نَعوذُ بربٍّ قدیرٍ من شرِّ كُلِّ مصیرٍ، وَ نَسْأَلُه عفوَ من رَضِى عنه ، و مَغْفِرةَ مَنْ قَبِل َ مِنه ، فهُوَ ولى ُّ مَسأَلَتى ، و مُنجِحُ طَلِبتى .
پناه مى برم به پروردگار قادر از شرّ روزى كه بر مى گردیم به سوى او، و مسألت مى نمایم از او كه عفو و بخشش نماید بر ما مثل بخشش نمودنش به كسى كه آمرزیده است او را و از وى خشنود مى باشد، زیرا كه اوست برآورندهء حاجات و مطالب من .

فَمَنْ زُحْزِحَ عن تعذیبِ رَبِّه سَكَن فى جنّتِه بِقُربِه ، و خُلِّدَ فى قُصورٍ مُشَیدَةٍ، و مُكنَ من حور عینٍ و حَفَدَةٍ، و طیفَ علیهِ بِكئوُس ٍ، و سكن حظیرةالفردوس ، و تَقَلَّبَ فى نعیم ٍ، و سُقِى من تَسْنیم ٍ، و شَرِبَ من عینٍ سلسبیل ٍ، ممزُوجةٍ بزنجبیل ٍ، مَختومَةٍ بِمسكٍ و عنبرٍ ، مُستدیمٍ للحُبُورِ ،مُستَشعرٍ للسُّرورِ ، جوج یشرَبُ من خُمور، فى روضٍ جمُشرق ٍج مُغدق ٍ، لیس یصَدَّعُ مَنْ شَرِبه ، و لیس ینْزِف ُ.
كسى كه نجات یابد از عذاب پروردگار ساكن مى گردد در بهشتى كه محلّ قرب پروردگار است ، و قرار مى گیرد در قصرهاى بسیار بلند زینت شده ، وفرمان فرما مى شود بر حور العین و خادم هاى بهشتى ، و پى در پى ظرف هاى شربت نزد او حاضر مى نمایند، و در بهشت در مقام بلند و پاكیزه ساكن مى شود، و زندگى مى كند در نعمت هاى بهشتى ، و به او مى نوشانند از تسنیم معطّر بهشتى .
و از چشمهء سلسبیل ـ كه مخلوط گشته به زنجبیل و مهر شده به مشك و عنبر ـ سیراب مى گردد، و همیشه در نعمت هاى بهشتى با حور و غلمان جاودان خواهد بود، و متنعّم در خوشى و لذّتى مى باشد كه انتها ندارد، و از مشروبات پاكیزهء خوشگوار بهشتى مى آشامد، و در باغى كه نورانى و با صفا وجویبار زیاد دارد مى خرامد، و با آن كه شراب بهشتى مى آشامد دردسر نمى بیند و مست نمى گردد و عقل او هم زایل نمى شود.

هذه منزلةُ مَنْ خَشِى رَبَّه ، و حَذَّرَ نفسَه جمعصیته ، و تلكَ عُقوبَةُ مَنْ عُصِى مشیئته ، و سَوَّلَتْ له نَفْسُه مَعْصِیةَ مُبْدیه ِ .
و این نعمت ها براى كسى مى باشد كه از پروردگار خود بترسد و بترساند نفس خود را از معاصى و نافرمانى حق تعالى ، و عذاب هاى جهنّم براى كسى مى باشد كه فریفتهء نفس خود گردد و مرتكب نافرمانى ایجادكنندهء خودش شود و مخالفت امر او را نماید.
و این كه جزاى معصیت كار جهنّم است و سزاى عبادت كننده بهشت مى باشد مطلبى است حق و حكمى است از روى عدالت جیعنى خداى متعال از روى عدالت در قیامت هر صاحب حقّى را به حقّ خود مى رساند .

ذلكَ قولٌ فصل ٌ، و حُكْمٌ عَدل ٌ، و خَیرُ قَصَصٍ قُص َّ، وَ وَعظٍ جبه نُص َّ، (تنزیلٌ مِن حَكیمٍ حمیدٍ) ، نَزَلَ بِه رُوحُ قُدُسٍ مبین ٍ، على نبى ّ مهتدٍ مكین ٍ،صَلَّتْ علیه رُسُلٌ سَفَرَةٌ، مُكَرَّمونَ بَرَرَةٌ، عُذْتُ بِربٍّ رحیمٍ مِن شرِّ كلِّ رجیم ٍ.
و این بیانات بهترین بیاناتى است كه گفته شده ، و بهترین موعظه هایى است كه از خدا و رسول ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ به آنها تصریح شده ، و اینهاهمانست كه خداى حكیم در قرآن كریم به توسّط جبرئیل بر پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ هدایت كنندهء ثابت قدم خود نازل فرموده . ملائكهء مكرمین طلب رحمت مى كنند بر آن پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ، و پناه مى گیریم به پروردگار رحیم از شرّ هر شیطان رانده شده .

فَلْیتَضَرَّعْ مُتَضَرِّعُكُم ، وَ لْیبْتَهِلْ مُبْتَهِلُكُم ، وَ نَسْتَغْفِر جرب ُّج كلِّ مَربوبٍ لى ولَكم .
و باید تضرّع و زارى نمایید نزد حق تعالى و به او پناه ببرید و (توبه كنید) و از خداى تربیت كنندهء مخلوقات طلب آمرزش مى نمایم براى خودم و براى شما، و بس است مرا پروردگارم .

پى نوشت

1ـ این ترجمه برگرفته از كتاب مخزن اللئالى ، نوشتهء بانو مجتهده امین ، صص 125ـ 137مى باشد.( متن حاضر ترجمه بانو مجتهده امین می باشد) متن حاضر بر اساس شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید و كنز العمّال بازبینى ، و بر اساس ترجمه تنقیح شده است (حوزهء اصفهان ).

 

 


موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
برچسب‌ها: مقاله ها, معجزات, امام علی, خطبه ی بدون الف امام علی,
[ سه شنبه 15 بهمن 1392 ] [ 20:40 ] [ wating ]
شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) بسیار است. و در آیینه روایات و زیارات بارها این ویژگی ها مورد توجه قرار گرفته است. رحمت، خاتمیّت، امنیت بخشی و . . .

در روایات بسیاری به اوصاف مشترک و شباهت‌های امام زمان(عج) به پیامبر اکرم(ص) اشاره شده است. ما در این نوشتار به بعضی از این ویژگی‌ها اشاره می‌نماییم:

رحمت: خداوند متعال وجود نازنین پیامبر اکرم (ص) را رحمتی برای عالمیان می‌داند؛ (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ)؛و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. امام زمان(عج) نیز به این صفت زیبنده‌اند: “السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَة”؛ سلام بر تو ای پرچم برافراشته … و رحمت گستردة الهی.

متن کامل را در ادامه مطلب مشاهده کنید...


موضوعات مرتبط: مهدویت، مقاله ها، ،
برچسب‌ها: مقاله, مهدویت, اوصاف مشترک پیامبر(ص) و امام زمان(عج),
ادامه مطلب
[ جمعه 11 بهمن 1392 ] [ 22:56 ] [ wating ]

درمورد «روز ظهور» روايات مختلفي وجود دارد؛ برخي روز جمعه، بعضي روز شنبه و در بعضي
ديگر روز عاشورا به عنوان روز ظهور مطرح شده است. در برخى نيز از نوروزبه عنوان
روز آغاز قيام ياد شده است.در هيچ موردي به روز سه شنبه اشاره نشده است .
البته بعضي از روايات قابل جمع است، براي مثال روز عاشورا روز شنبه هم باشد؛ چنان
كه در روايتي از امام باقر(ع) نقل شده است: «كأني بالقائم يوم عاشورا يوم السبت
قائماً بين الركن و المقام»؛ «گويا قائم را مي‌بينيم روز عاشورا ـ كه روز شنبه است
ـ بين ركن و مقام ايستاده است».(بحار الانوار، ج52، ص29، ج30)

 متن کامل را در ادامه مطلب بخوانید..


موضوعات مرتبط: مهدویت، مقاله ها، ،
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 3 بهمن 1392 ] [ 21:48 ] [ wating ]

مشخصات جامعه پس از ظهور( مدینه فاضله-جامعه مهدوی)

جامعه ای که دران دروغ تهمت غیبت فحش افترا و...وجود ندارد علت این امر کامل شدن عقول مردم وایمان انهاست توکل بر خدا در بالاترین حد خود خواهد بود.

جامعه ای که فقر گرسنگی قحطی و...در آن وجود ندارد .علت این امر اجرای عدالت اجتماعی وپیشرفت عظیم اقتصادی بشر است.با توزیع عادلانه ثروت و استخراج منابع زیر زمینی (آشکار شدن گنجهای زمین انچه در روایات ذکر شده است )این امر محقق می گردد.

متن کامل را در ادامه مطلب بخوانید


موضوعات مرتبط: مهدویت، مقاله ها، آخرالزمان، ،
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 2 بهمن 1392 ] [ 22:35 ] [ wating ]

علت ظهور نکردن امام(عج) و طولاني شدن غيبت چيست؟

 

1-در نامه مبارک حضرت ولي عصر(ع) به شيخ مفيد، علت غيبت و طولاني شدن آن چنين آمده است: «فما يَحسِبنا عَنهم الّا ما يَتَّصِل بِنا ممّا نکرِهه و لا نوثره منهم»؛ بايد بدانند که جز برخي رفتارهاي ناشايسته آنان که ناخوشايند ماست و ما آن عملکرد را زيبنده شيعيان نمي دانيم، عامل ديگري ما را از آنان دور نمي دارد.

بايد بدانند که جز برخي رفتارهاي ناشايسته آنان که ناخوشايند ماست و ما آن عملکرد را زيبنده شيعيان نمي دانيم، عامل ديگري ما را از آنان دور نمي دارد. بايد بدانند که جز برخي رفتارهاي ناشايسته آنان که ناخوشايند ماست و ما آن عملکرد را زيبنده شيعيان نمي دانيم، عامل ديگري ما را از آنان دور نمي دارد.

از اين رو طبيعي است که امام نمي پسندد که شيعه او به راه انحراف و اشتباه و گناه آلوده شود و همين آلودگي به گناه است که توفيق تشرف را از آنان سلب و آنان را از افتخار ديدار محروم مي سازد.

در همان نامه حضرت به شيخ مفيد آمده است که: « اگر پيروان و شيعيان ما ـ که خدا آنان را در فرمانبرداري خويش توفيق ارزاني شان دارد ـ به راستي در راه وفاي به عهد و پيماني که بر دوش دارند، همدل و يکصدا بودند، هرگز سعادت ديدار ما از آنان به تاخير نمي افتاد». به راستي او غيبت نکرده است و ما غفلت کرده ايم.

 

2ـ بايد تشنه اصلاحات خدايي و آماده پذيرش حکومت توحيدي شد.

به عبارتي هنوز طبع انسان براي تحمل حکومت توحيد آماده نشده. ولي چنان نيست که براي هميشه از اين نعمت بزرگ محروم بماند. بلکه خداي حکيم که انواع موجودات را به کمال نهايي مي رساند، نوع انسان را نيز از رسيدن به غايت مطلوب، محروم نخواهد ساخت.

 


موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
[ چهار شنبه 10 دی 1392 ] [ 23:57 ] [ wating ]

 مهدى موعود در مذهب تشيّع

انـديـشـه مـهـدويـت و مـسـئله مـهـدى مـوعـود در مـذهـب تـشـيـّع بـه دو دليـل مـهـم از جـايـگـاه بـرتـر و حـسـّاسـيت و جذّابيت بيش ترى برخوردار است : يكى به دليـل اصـالت مـسـئله امـامـت و جايگاه اعتقادى آن ، كه در فرهنگ دينى اعتقادى شيعه ، تداوم رسالت است ، و دوم اين كه طرح مسئله مهدويت در شيعه از صراحت ، شفّافيت و جامعيت بسيار بـيش ترى برخوردار است ؛ به طورى كه همه ابعاد آن و زواياى شخصيتى حضرت مهدى (عـج ) و چـگـونـگـى ظهور و تشكيل حكومت واحد جهانى اسلام توسط آن حضرت به خوبى روشـن شـده و هـيـچ گـونه ابهامى در آن وجود ندارد. به بيان ديگر، مسئله مهدى موعود در مـذهـب تشيّع مضاف بر آنچه در ديگر اديان و مذاهب معمولا به ذكر كليات بسنده كرده اند، جـزئيـات آن را نـيـز بـيـان و تـعـيـيـن مـصـداق كـرده ، مـصـداق آن را نـيـز بـه صـورت مستدل و قابل قبولى ارائه كرده است...

برای مشاهده کامل متن به ادامه مطلب مراجعه کنید


موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
برچسب‌ها: اعتقاد به موعود در آيين الهی مختلف,
[ چهار شنبه 5 تير 1392 ] [ 11:21 ] [ wating ]

 مهدى موعود در مذهب اهل سنّت

در كـتـابـهـاى اهل سنّت و جماعت آن قدر روايات درباره مهدى موعود (ع ) وجود دارد كه عقيده به آن حضرت از ضروريات دينى مذهبى آنان به شمار آمده است .

بـه عنوان مثال ، درباره اصل موضوع ظهور مصلح جهانى و حضرت مهدى (ع )، 657 حديث در كـتـب آنـان از قـبـيـل : صحيح بخارى ، سنن ابن ماجه ، سنن ابن داود، سنن ترمذى ، منتخب كـنـز العـمـّال ، مـسـنـد احـمـد بـن حـنـبـل ، يـنـابـيـع المـودة ، الصـواعـق المـحـرقه و غير آن نـقـل شـده اسـت . كـتـابـهـايى كه درباره حضرت مهدى (ع ) نوشته اند و يا روايات مربوط به او را جمع آورى كرده اند، فزون از شـمـار اسـت . هـمـيـن كـتـاب مـنـتـخـب الاثـر، بـيـش از 60 كـتـاب مـعـتـبـر اهـل سـنّت را، كه به اين موضوع پرداخته اند نام مى برد، كه برخى از عالمان مشهور و بـلنـد آوازه و نـيـز اكـابـر اهـل سـنّت ، مؤ لّفان آنان اند، نظير: احمد بن داود، ابن ماجه ، تـرمـذى ، بـخـارى ، مـسـلم ، نـسائى ، بيهقى ، ماوردى ، طبرانى ، سمعانى ، ابن عساكر، كـسائى ، ابن اثير، حاكم ، ابن جوزى ، شارح معتزلى ، ابن صباغ مالكى ، ابن مغازلى ، شـافـعـى ، مـحـب الدين طبرى ، شبلنجى و...

برای مشاهده کامل متن به ادامه مطلب مراجعه کنید

 


موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
برچسب‌ها: اعتقاد به موعود در آيين الهی مختلف,
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 5 تير 1392 ] [ 11:17 ] [ wating ]

 موعود در آيين اسلام

اسلام به عنوان آخرين و كامل ترين دين از اديان آسمانى ، به مسئله مهدى موعود بيش از سـايـر اديـان اهـمـيـت داده و در تـبـيـين مسائل مربوط به آن اهتمام خاصى ورزيده است . بر اساس ‍ جايگاه مهم مهدى موعود در اسلام است كه همه مسلمانان از هر گروه و فرقه اى بر ايـن مـسـئله اتـفـاق دارنـد كه در آخرالزّمان حضرت مهدى (عج ) خروج مى كند؛ و بر اين مسئله نيز اتفاق نظر دارند كـه آن حـضـرت از نـسل حضرت على (ع ) و فاطمه زهرا (س ) است و نامش نام پيامبر(ص ) است...

برای مشاهده کامل متن به ادامه مطلب مراجعه کنید

 


موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 5 تير 1392 ] [ 11:13 ] [ wating ]

 موعود در آيين مسيحت

آيين مسيحيت نيز به آينده جهان و انسان ، نگاه خوشبينانه داشته ، ظهور موعودى را كه همان عـيـسـى مـسـيـح (ع ) بـاشـد، نـويد داده است . ظهور دوم (coming Second) يا بازگشت دوبـاره حـضـرت عـيـسـى مـسـيـح (ع ) براى نجات جهانيان و ايجاد يك دنياى پرشكوه ، از اعتقادات جدّى مسيحيان است . از اين رو، اگر درباره سرانجام كار حضرت مسيح (ع ) پس از ظـهـور نـخـسـت و اعـلام رسـالت و تـبـليـغ دينش ميان مسلمانان و مسيحيان اختلاف نظر وجود دارد، در اصل در ظهور دوم آن حضرت اتفاق نظر دارند...

برای مشاهده کامل متن به ادامه مطلب مراجعه کنید

 


موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
برچسب‌ها: اعتقاد به موعود در آيين الهی مختلف,
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 5 تير 1392 ] [ 11:8 ] [ wating ]

 موعود در آيين يهود

آثـار و كـتب دينى يهود نيز به طور مكرر به موعود اشاره كرده و آمدنش را نويد داده اند. در اسـفـار تـورات و بـرخـى از كـتـابـهـاى ديـگـر آن ، مربوط به برخى پيامبران بنى اسـرائيـل ، نـويـد ظهور رهبرى بزرگ به نام ((مسيح )) (يا ماشيح به زبان عبرى و به مـعـنـاى مـسـح شـده ) را داده است . با توجه به اينكه يهوديان به حـضـرت عـيـسـى مـسـيـح (ع ) ايـمان نياورده اند و بلكه كمر به كشتن او از راه آويختن بر چـوبـه دار صـليـب گـونـه ، بـسته بودند. اين مسيح يا ماشيح غير از عيسى مسيح مورد نظر و انتظار مسيحيان ـ و نيز مسلمانان ـ است ....

برای مشاهده کامل متن به ادامه مطلب مراجعه کنید

 


موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
برچسب‌ها: اعتقاد به موعود در آيين الهی مختلف,
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 5 تير 1392 ] [ 10:59 ] [ wating ]

 

موعود در آيين زرتشت

منجى يا موعود آخرالزمان ، در جهان بينى و معادشناسى زرتشتى ، جايگاهى ويژه دارد. او را ((سـوشـيانت )) يا ((سوشيانس )) مى گويند. اين واژه ، فرد اسم فاعل مضارع ، از ريشه SU و SAV به مـعـنـاى سـود اسـت لذا مـراد از ايـن واژه ، فـرد سـود رسـاننده است ؛ و ((نـجـات دهـنـده و پـيـشواى دين )) نيز ترجمه و تفسير شده است ....

 برای مشاهده کامل متن به ادامه مطلب مراجعه کنید

 


موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
برچسب‌ها: اعتقاد به موعود در آيين الهی مختلف,
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 5 تير 1392 ] [ 10:50 ] [ wating ]

 موعود در آيين بودايى

چـنـانـكـه در پـاره اى از كـتـب و مـآخـذ آمـده ، در دين بودايى نيز مسئله انتظار موعود و منجى آخـرالزّمـان مـطـرح شـده اسـت . گـفـتـه انـد كـه در اين آيين ، موعود مورد انتظار و مدّ نظر، ((بـوداى پـنـجـم )) است و آمدنش را بشارت داده ، بوداييان منتظر ظهورش مى باشند.

نظر یادتون نره


موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
برچسب‌ها: اعتقاد به موعود در آيين الهی مختلف,
[ سه شنبه 4 تير 1392 ] [ 12:8 ] [ wating ]

موعود در آیین هندو و کتب هندیان

 مـوعـود آخـرالزّمـان در هـر ديـن و مـكـتـبـى متناسب با فرهنگ و ادبيات آن دين و مكتب ، نامى و نـشـانـى دارد. بر اين اساس ، در آيين هندو از او به نام ((آواتارا))ى دهم يا دهمين آواتارا، يـاد مـى شـود. در كـيـش هندو، در كتاب ((پورانا)) (Purana)، شرح مفصّلى درباره دوران آخـر عـصـر كالى (Kali)، يعنى آخرين دوره پيش از ظهور دهمين آواتاراى ويشنو، آمده است . مـقـصـود از عـصـر كـالى نـيـز آخـرالزّمـان است . اكنون عصر كالى به شمار مى آيد..

برای مشاهده کامل متن به ادامه مطلب بروید

نظر هم یادتون نره


موضوعات مرتبط: مقاله ها، ،
برچسب‌ها: اعتقاد به موعود در آيين الهی مختلف,
ادامه مطلب
[ سه شنبه 4 تير 1392 ] [ 11:45 ] [ wating ]
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ منتظران ظهور خوش آمدید مارا با نظراتتان در این راه یاری کنید.به امید ظهور حضرت حجت(عج)
آرشيو مطالب
مهر 1393
شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 شهريور 1392 تير 1392
امکانات وب
ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 483
بازدید کل : 24595
تعداد مطالب : 137
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1